
حمایت لاوم💚💚
خب کجا بودیم .کوک:تکالیفمو انجام دادم حوصله ام سر رفته بود نمیدونستم چکار کنم لیانا:خیلی حوثله ام سر رفته بود تصمیم گرفتم برم بیرون هوا بارونی بود برای همین چترمو با خودم بردم و هدفونمم با خودم بردم آهنگ رو پلی کردم و گذاشتم داخل جیم گوشیمو داشتم برای خودم فدم میزدم و سرمم پایین بود که احساس کردم ی چیزی آروم روی گونم نشست اره داشت بارون میومو چترو باز کردم و رفتم طرف خونه بارون شدید میومد من عاشق بارون بودم کل روز رو تاشب فقط جلو منشره نشسته بودم و بارون رو تماشا میکردم شامم رو خوردم ساعت ۱۱ شب بود باید میخوابیدم فردا ساعت ۷ باید مدرسه باشم
کوک:لباسامو پوشیدم زنگ زدم دوستم بریم بیرو ولی بارون خیلی شدید بود برای همینم نرفتیم ساعت ۱۲ شب بود باید بخوابم و فردا برم مدرسه (صبح) لیانا:لباسامو پوشیدم و رفتم بوی نم بارون دیروز حالم رو بهتر می کرد کوک: سر کلاس بودم دیدم اون دختره اومد چی بود اسمس اها لیانا تثمیم گرفتم که اذیتش کنم سر کلاس علوم بودیم که ی جوری که حواسش نباشه خودکارشو انداختم روی زمین دیدم خم شد برش داشتم منم برا ابنکه اذیتش کنم میخواست سرش بخوره به میز که دستمو گرفتم که سرش نخوره وقتی سرشو بلند کرد تمام مو هاش ریخته بود روی صورتش از خنده نزدیک بود بترکم که مو هاشو زد کنا رو دیدم داره با خشم نگاهم میکنه منم فقط نگاه تخته میکردم
زنگ اول تموم شد زنگ تفریح بود زنگ تفریحم تموم شد میونگ:همون دختره چ بود اسمش لیانا چ اسم چر....تی باید ی جوری اذیتش کنم اهان اون هر روز با ماشین میومد معلومه پول داره تصمیم گرفتم برم روی ماشینش خط بندازم رفتم انداختم وایی خاک ب سرم این که ماشین مدیره حالا که گلی بریزم ب سرم الان داخل دوربینم دیدنم بدون کسی اینکه بفهمه یواش رفتم سر کلاس کلاس ریاضی شروع شد وسط زنگ دیدم یکی در میزنه در رو باز کردن دیدم ناظن هست دیدم یک دفعه گف پارک میونگ بیاد اینجا رفتم بهم گف بیا دفتر پشت سرش رفتم مدیر چند تا حرف بهم زد و گف باید پولشو بدی
منم که کارتم پول داشت همه کارتو بهش دادم رمزشم بهش دادم این این دختره چقد برا من دردسر درست کرد اخه کوک:بازم زنگ تفریح خورد دیدم لیانا با همون دوستش که مسر بود اره تهیونگ رفتن غذابخورن منم رفتم دنبالشون دیدم پیش هم نشستن منم برای اینکه اذیتش کنم رفتم ی غذا گرفتم رفتم پیشش نشستم که گف لیانا:یااااا برو اونجا بشین کوک:نمیخوام اومدن تا غذاتو راحت تر بخوری لیانا:هوفففف وقتی تو پیشمی نمیتونم غذا بخورم تهیونگ پاشو
پاشدم کوک:دیدم پاشد خواست بره که گفتم کجا میخوای بری ع............ز..........ی......ز........م لیانا:دیدم همه دارن نگاهمون میکنن که گفتم ولم کن من عزیز تو یکی نیسم غذامو انداختم رو زمین و رفتم داخل حیاط مدرسه هوففففففف پسره ی***********عه

خب اینم از این پارت میدونم شاید چرت شده باشه ولی بارم حمایتم کنید چون قراره اتفاق های جالبی بیوفته حمایت لاون💚💚 ناضررررررررررررر جوووووووووون توروووووووووو خداااااااا شخصی نکن و منتشرش کن دارم برای بار سوم میزارمش😭😭😭😭😭😭
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ادامهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه