.........
روز دوم مدرسه: همون که اومد کلاس سرشو گذاشت رو میز و خوابش برد .... شین جه:خوابید؟ جانگ می:واییی،چقدر کیوته ... +وقت کلاس میخوابه؟!...دیشب مگه چیکار کرده نخوابیده؟ شین جه:دیسکو، حتما تا صبح داشته ع ش ق و حال میکرده ...؟ جانگ می:بار،حتما تا صبح کلی م شر وب خورده الان هم غ ش کرده ...؟ + ...انگاری اب زیر کاهه ،اینجا نشون نمیده ولی بیرون ف عا له ...! معلم اومد ،همه رفتن جاشون تو هم رفتی از پشت گردنش یه نیشگون گرفتی بیدار شد .... _ایییی،... با اخم برگشت بهت نگاه کرد ... +معلم اومده خابالو ... خمیازه کشید و درست نشست سر جاش ... . فقط خمیازه میکشید ،تو هم فقط زل زده بودی بهش ... خوابش میبرد ،سرش از رو دستش میوفتاد ،بیدار میشد ....دوباره هی تکرار میشد ... +خدا میدونه ،دیشب چه گ وه ی خورده!؟ اخر سرشو اروم گذاشت رو میز ....که راحت بخوابه ... که یه هو زنگ تفریح خورد ...... یه هو سرجاس پرید هوا ....بلند شد سرشو تکون داد تا به خودش بیاد ....رفت بیرون .... شما هم موندین کلاس ... داشتی با دوستات حرف میزدی ...که یه هو کانگ ته اومد کلاستون ... کانگ ته:چخبر ع ش ق م؟! +زه ر م ار ،صد دفعه گفتم منو اینطور صدا نزن ... کانگ ته:منم صد دفعه گفتم عا شق تم ... +تو غ ل ط کردی ،پاشو برو بیرون ،حال حوصلتو ندارم... کانگ ته:ع زی زم اینطور نکن دیگه ....یه روز نیومدم ،دلت تنگ شده میدونم ...دیزور چیکارا کردی؟! +رو مخ من راه نرو ....پاشو برو .... کانگ ته :میرم الان زنگ بعدی بازم میام ... اون رفت جیمین اومد ،از کنار هم دقیقا رد شدن... اومد نشست سر جاش ... جونگ می : واییی ...اومد دلبر من ....😍 +دلبر ؟! ...هه ،اخلاقش که مثل س گ ه ... جونگ می:عب نداره بازم .....😍کاشکی برا من بود ......😪...وایییی ... +بس کن جونگ می ...شورشو در اوردی دیگه ... جونگ می:مگه چی گفتم ؟😥 +تمومش کن فقط ... شین جه :ا/ت ....چیه این حال و هوا ...؟! چت شده تو؟ تا تو چیزی سر هم کن بگی معلم اومد ... +برین سر جاهاتون .... سرکلاس که بهش نگاه میکرد دیدی که فقط داشت با هنذفری اهنگ گوش میداد .... زنگ تفریح که شد ،...: جونگ می:بریم بیرون؟ +حال ندارم ...نمیدونم چرا سرم گیج میره ... شین جه :حالت خوبه تو ؟ +نمیدونم .... جونگ می:چی شد یه هو ،خوب بود که حالت .... +وای ...ولکن ....خوب میشم الان .... کانگ ته : یوهوووو! عسلم😊 ....چی شده حالت خوبه ؟😢 تو رو وقتی اونطور دید فوری اومد پیشت ... جیمین از رفتار کانگ ته تعجب کرد ،تو هم زیر زیرکی حواست بهش بود ... کانگ ته:حالت خوبه تو ؟! ...چی شده بهت؟ +نمیدونم یه هو ...سرم گیج رفت ...
کانگ ته:پاشو بریم اتاق معالجه... +امم ...باش ... کانگ ته:برار کمکت کنم پاشی ... +نه خودم میتونم ... کانگ ته : بزار .... +گفتم خودم میتونم ...ولم کنید... بلند شدی از سر جات ، یه قدم رفتی ،نتونستی تعادلتو حفظ کنی افتاد طرف تخت جیمین ،اونم فوری بلند شد گرفتت .... گانک ته اول حواسش به تو بود بعدش یه نگاه تهدید امیزی به جیمین انداخت.... جانگ می:ا/ت ....حالت خوبه ... جیمین کمکت کرد دوباره وایستی .... جیمین:تو خوبی؟ +خوبم ،یه لحظه تعادلمو از دست دادم ... کانگ ته:دستو بده من ....بیا ... تو رو از جیمین گرفت ...و بردتت اتاق معالجه ... . +کانگ ته تو نیا داخل ....دوستام هستن ،تو برو کلاست شروع شده ... کانگ ته:نه ...من میمونم ... +برو ..🤨 کانگ ته:باش پس مراقب خودت باش ...شما حواستون بهش باشه... رفتن داخل با دوستات ...بعدش دست دوستتو ول کردی رفتی نشستی رو تخت .... شین جه:برم دکتر .... +نه بابا چه دکتری ...بیا بشین ... جونگ می: خوب شدی؟ +عقل کل ...چیزیم نشده بود که .... شین جه :وات ده ... جونگ می:ولی چرا؟! ...چرا...اهان تازه فهمیدم .... +بله ...نقشه ام عالی کار کرد ... شین جه:...از تو باید ترسید ...من که باور کرده بودم .... +حالا اولشه ..
باهم پاشدین که برین کلاس... +ببین کانگ ته بیرون واینستاده که؟ جونگ می درو باز کرد از کنار یه نیم نگاهی کرد ... جونگ می:نه کسی نیست ... تک تک از اتاق در اومدین بیرون ....اروم اروم در حالتی که داشتین اینور و اونور رو میپاییدین رفتین... +وقتی به کلاس رسیدیم دوباره نقش بازی میخوام بکنما ..سوتی ندید ... جونگ می:اوکی .. از پشت جیمین صداتون زد : حالت خوب شد نه؟! خشکتون زد ...اروم برگشتین ....جانگ می:حالا چیکار کنیم ....وای استرس گرفتم ....وای وای ... +خ ف ه شو جانگ می ... اومد نزدیکتون ... جیمین :نباید میگرفتمت باید میزاشتم همون میوفتادی ... اب دهنتو قورت دادی ...صداتو صاف کردی ... +خب ...نمیگرفتی،کسی مجبورت نکرد نه؟...ایندفعه نگیر .... سرشو نزدیک تر اورد.... استرس داشت میکشتت ....ولی معلوم نکردی ... _خب ....راستش ، دفعه ی بعدی وجود نداره ... نزدیکم نباش دیگه ....از من دور باش ...لطفا اینو گفت و از کنارتون رد شد و رفت ... تو اول یه نفس کشیدی بعدش چشاتو بستی ،دهنتو باز کردی.... +ایششش ...پسره ی....🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥🐥 فقط ف ح ش میدادی ....... جانگ می:م ر ض فح شش دوباره گرفت ... شین جه:بیا ما بریم ،این تا خالی نشه نمیاد.... . تمام زنگ ها فقط بهش چش قره رفتی ...فقط تو ذهنت بهش بد و بیراه میگفتی .... . زنگ اخر وقتی داشتی میرفتی سوار ماشین شی دوباره جیمین رو دیدی ... حرفای بچه ها یادت اومد ... ******** جونگ می:من از بابام پرسیدم ،گفت کسی رو نمیشناسه که اصلا پسری به اسم جیمین داشته باشه... شین جه:بابای منم نشناخت ... ******* +بریم ببینیم چی از اب درمیاد...اقای بونگ چه (راننده شخصی تون)...من امروز خودم برمیگردم ....خودم به مامانم اطلاع میدم ...شما برین ... =ولی اخه ... +گفتم خودم میگم بهشون شما برین... =چشم خانم ! افتادی دنبال جیمین.... +خب ...ببینیم چه غلطی میکنی تو؟ یه خیابون که رد کردی ....دیدی رفت وایستاد تو ایستگاه اتوبوس .... +اتوبوس؟...منتظره اتوبوسه ؟! تو هم وایستادی تو ایستگاه .... یه لحظه برگشت طرف تو ،تو هم فوری سرتو برگردونی ... +ایشششش،کم مونده بود ببینه ... موهاتو کلا ریختی جلو صورتت ... اوتوبوس اومد ....اونم سوار شد ... +حالا چیکار کنم ...چیکار کنم ... مونده بودی چیکار کنی .... همه سوار شدن تو موندی .... راننده اتوبوس:خانم سوار میشید؟ +وایییی ،چیکار کنم ....جهنم ... موهاتو کامل دادی جلو صورتت ... سوار شدی .... راننده:خانم کارتتون رو بزارید رو دستگاه ... +مگه اینا رایگان نیستن؟ یه هو کل اتوبوس رو موج خنده گرفت ... /حتما اولین بار
/حتما اولین بارشه ../یعنی تو عمرش اصلا اتوبوس سوار نشده؟../حتما تازه ورشکست شدن ...بخاطر همون اتوبوس سوار شده .../ یه لحظه استرس گرفتی ... راننده:خانوم ،کارت ندارید ؟ + اممم...کارت ،کارت ...اهان دارم ... کارت بانکی رو در اوردی ... +این میشه ...؟ راننده:سئول کارت ....نه کارت بانکی ...نقد دارید؟ +نه من پول نقد کنارم هیچوقت نمیارم .... یه هو یکی کارتش رو زد جلو دستگاه ... _من حساب کردم ...
بتامام
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بد بخت ت ابروش رفت😂😂😂
عالییییی بعدی پلیزززززز
پارت بعد😑
سلام صوعیتی ما گروه خواعران صغرا بجز عاخری عستیم😐
ما زیر نظر کمپانی گاومیش فعالیت میکنیم😐
اعضای ابله ما:
صغرا
اقدس
کوکب
شوکت
کبرا
شمسی
به فندوم ما احمق میگویند
توهم فالومون کن و احمق شو😐
بزودی تست دبیو مون منتشر میشح😐🍊
وات ده؟😐