
ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن 🙏🙏🙏🙏🙏
از بغل بابا اومدم بیرون و مامان رو محکم بغل کردم. مرینت:آخ قربون مامانی خودم بشم که همیشه اشکاش جاریه... مامان:خدا نکنه مامان جان.آخ قربونت بشم دلم برات تنگ شده بود گل دخترم. مرینت: منم دلم برای همه تون تنگ شده بود مامان صورتم رو غرق بوسه کرد وگفت:بیا تودخترم.خسته ای رفتم تو وخودم و پرت کردم رو مبل.مامان هم سریع برام یه شربت خنک آوردکه تو اون هوای گرم حسابی می چسبید. مرینت: پس این آلیا کو؟ مارسل:رفته کلاس ویالون مرینت:آفرین! مارسل:ببینم تو چرا دست خالی؟پس سوغاتی هامون کو؟ مرینت:مگه می شد سوغاتی خرید اونجا؟همش سرگرم کار بودیم مارسل:بیا برو برگرد بخر.پاشو پاشو اومد سمتم و دستم رو گرفت وخواست بلندم کنه.خندیدم -دستمو ول کن بابا...یکم گرفتم.می دونستم واسه تو یکی که نگیرم کچلم می کنی
مارسل نشیت سرجاش و گفت:خب پس کو؟ مرینت:تو ماموریت بودیم دیگه نتونستم چمدون ها رو جمع کنم.بچه ها جمع می کنن می فرستن جلوی در بابا:حالا چی شد دخترم؟ماموریتتون خوب پیش رفت؟ مرینت:عالــــــــــی!همه چیز خوب خوب.همه شون رو گرفتن.فقط این وسط دوسه تا قربانی گرفت این قرص ها بابا سری از روی تاسف تکون داد وگفت:واقعا تیشه زدن به ریشه ی این جوونا مامان:چرا اینقدر دیر کردی مامان؟من گفتم ظهر میای مرینت:تا ظهر که در گیر ماموریت بودیم.بعدشم رفتم اداره ویه سری کار داشتم طول کشید
مامان: چرا اینقدر دیر کردی مامان؟من گفتم ظهر میای مرینت:تا ظهر که در گیر ماموریت بودیم.بعدشم رفتم اداره ویه سری کار داشتم طول کشید داشتم حرف می زدم که گوشیم زنگ خورد.با دیدن اسم آدرین لبم رو گاز گرفتم.تازه یادم افتاد گفته بود رسیدی خونه زنگ بزن.گوشی رو برداشتم وبا استرس گفتم: - الو - سلام.رسیدی؟ - سلام آره - مگه نگفتم بهم زنگ بزن - ببخشید یادم رفت.شما رسیدی؟ - آره!می خواستم ببینم فردا میای اداره یانه؟ - گفتم که.نمی دونم اگه کاری پیش نیاد میام.چطور؟ - آخه... - آخه چی؟ - سردار بهم زنگ زد گفت که... - چرا حرفت و می خوری؟چیزی شده؟انگار ناراحتی؟ - نه..نه..سردار گفت فردا بیای بریم صی******غه رو باطل کنیم حالا که ماموریت تموم شده
بچه ها ببخشید نمیتونم زیاد بنویسیم مامانم داره خونه تکونی میکونه بعد من داشتم واسع بابام چایی میریختم کع دست راستم خورد به سماور سوخت بعد همون جای سوختگی خورد به وایتکس رفتیم پانسمان کردیم... بع خاطر همین زیاد ننوشتم...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیی بودد
ج چ: سیدهم
عالیییییییییییییییییییی بودد عزیزم
تنکس لاوم...
عالی بود مثل همیشه آجی😘
ج چ:ساغر=>رغاس😂😹
😐😂
تنکس..
عالی بود اجی
Thanks
عالی بود عزیزم
لطفا قسمت بعد را هم بزار
Thanks
چـــشـــم
ممنون
عالییییییییی💕
Thanks
یور ولکام هانی 🙃🍓🍭
What
آجی ببخشید نفهمیدم بع کجا.!؟
یعنی خواهش میکنم
ولکام یعنی خوش آمدی....
آره ولی نمیدونم چرا اینطوری میگن خودم که گیج بودم ولی دیگه وقتی معلمم گفت دیگه مطمئن شدم
هــا خودمم گیجم....
👍🏻👍🏻👍🏻
عالییییییییییییییییییی
آجی حواست به خودت باشه نمی خواد بنویسی تا دستت خوب بشه
ساینا : انیاس
Thanks
چـــشـــم❤
بازم مثل همیشه عالی
آتنا : آنتا
آجی اشکال نداره حتما خیلی درد داشت آخی
Thanks
Yeah
(بع همه میگم من اینگلسی راحت تر از فارسی مینویسم گفتم کع فک نکنی کلاس میزارم 😐😂)
منم همینطور نه آجی مرسی که گفتی
فدات
وری گود
تنکیو لاوم ❤