
مرینت : راستش من ...از همون اول تحت نظرت داشتم 😏. دیوید : زود بگیرین. مرینت : یهو چند تا از اون سیاه پوشا اومدن یکی جلو یکی راس یکی چو یه دونه هم از پشت اس*لحه گرفته بود سمتم
دیوید: باید هرچه زودتر تر از دستش خلاص میشدم وگرنه می رفت و به پلیس خبر میداد چه ابلهیم من 😡. رفتیم بیرون که یه چیزی لا به لای درختا تکون خورد . بچه ها وایسید. مرینت: همه ایستادن فکر کنم بدونم اون کیه
آدرین : مرینت و ول کنید ! . دیوید : وای مجنون تو کجایی که لیلی در دام است . مرینت: یه شوت خوابوندم پس کله ی دیوید . ما لیلی و مجنون نیستیم مج**رم .آدرین: دور مون حلقه زدن منو مرینت تو حلقه بودیم دیوید سوار ماشین شد و رفت . ای پست . مرینت: حرس خوردن فایده نداره پیشی کله اردکیه من . آدرین: صمیمی شدی 😁. مرینت: بودم . آدرین: یعنی جوابت مثبته . مرینت: آره . آدرین: ایول بلاخره . مرینت: چون زنده نمی مونیم
مرینت : وای چقدر دلم میخواست الان ....لوکا : کسی درخواست کمک داشت . آدرین : لوکا با معمولا اومده بود . مرینت: همه باهم در گیر شدن من همه جا رو خوب نگاه کردم دیدم دیوید تو ماشینشه پشت درختا پناه گرفته آوردمش بیرون ولی یه حرکتی زد که یه متر اون ور تر افتادم . دیوید : دیدم مارسل تفنگ دستشه و گرفته بالا سر مرینت . گفتم بزنششششش . آدرین: همه با اونا نگاه می کردیم . مارسل: خووووب
مارسل : متأسفانه من نمی تونم . دیوید : چی . مارسل : تفنگ و به سمت دیوید گرفتم و گفتم من یه پلیس مخفی. دیوید: چه بدم میاد از اون نیشخندی که زد . مرینت : درسته من لوکا آدرین و مارسل همه تا الان داشتیم تو رو تو دام میبردیم. دیوید: ها اا پس باختم من باختم باختم باختم باااااااختم . چرا . مرینت: ما تو تمام لحظات با سازمان ارتباط داشتیم . آدرین: و همه حواسشون به زوویی هم بود . مارسل: من باید تو پوشش یکی از افرادی بودم اینجوری اطلاعات رو به همکرام و سازمان میرساندم. آدرین : دیوید و بردن گفتم بچه ها خسته نباشید دو هفته دیگه دعوتیم عروسی. همه و مرینت: چی. آدرین: مرینت مثبت داد . مرینت: ن نه من من عاااه . آدرین و همه : 🤭😂. مارسل: خب پس تو شوه*ر خواهرمی . آدرین: یه دستی رو رو شونم احساس کردم برگشتم دیدم رئیس . رئیس : خب مثل اینکه اشتباه کردم که تورو مراخص کردم . آدرین: پس جبران کنید . به من و مری مرخصی بدید تا بتونیم کارای عروس* ی رو انجام بدیم . رئیس: ای کلک . آدرین: تو راه خونه به مرینت که رو شونم خوابیده بود نگاه میکردم جدی جدی اگه نبود هیچ وقت ق*لب* م نمی زد مرینت تمام این مدت قرص من بود کسی که درد قل* بم و مداوا کرد
ممنون که تا اینجا ازم حمایت کردید خیلی سپاس گذارم . راستش میخوام بگم که هر نویسنده ای سعی تمام خلاقیتش رو به کار ببره تا شما لذت ببرید همه مون همه نویسنده سختی کشیدن . نویسندگی کار راحتی نیست چون باید دیگران رو به ماجراجویی ببری آنقدر باید به ذهنت فشار بیاری تا یه موضوع پیدا کنی . میدونم خیلی ها هستن که این حرفم رو تائید میکنن بازم ممنون بابت حمایت هاتون خیلی متشکرم 🌹🍓🌸
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
میدونستی ثواب تو از کسایی که الان صف اول نماز جمائت هستن بیشتره
عرررررررر پشمام خداااااا این پارت رو با آهنگ little do you know گوش کنین . عرررر گریم گرفت وقتی آدرین گقت مرینت قرص قلبمه ولی داستانت اصلا واضح نبود نفهمیدم چی شده ولی چه میشه کرد... گاهی باید رفت.... عرررر با این حرفم گریم گرفت
اسمت چیه ؟ عاجی میشی ؟
داستانش عالی بود آجی 💕
من همه پارت هارو لایک کردم 🥰
خیلی خوب بود 💕
محشر بود 😘
عالی بید
عالییییییی
عالی بود اجیییییییی😍😍😍😍😍😍😍
مرسییییی آجی جوووون
قربونت🌹🌹🌹🌹
عالی فالوویی بفالوو:))
ممنون
فالویی
🗿🗿🗽💔
😐