(از زبون هیونگ):امروز هم شبیه روز های دیگه بود ولی نه! فرق داشت من قرار بود با مین سو برم بیرون خیلی خوشحالم اصلا رو پاهام بند نیستم
کانگ:هوی چیه چرا با دمت گردو می شکنی(اقا مَثَل گفت)
من(هیونگ):مسخره نباش کانگ
کانگ:بگوو دیگه چخبر
من(هیونگ):باید باهات هماهنگ کنم؟
کانگ:نگی دردسر درست می کنم
این جمله خیلی ترسناک بود چون ازش زخم خورده بودم😐
من(هیونگ): بابا باشه باشه می می گم با چیز قرار دارم
یکهو بلند می شه می شینه جلوم و می گه:اهاا اون چیزش خیلی همه…مین سو؟
من(هیونگ):ا…ره…
می زنه به بازوم و می گه:ایییی کلککک
من(هیونگ): کانگگگگگ
کانگ:برو با عشقت بعد…
بوس می فرسته:/
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
عالیییییییییییییییییی ادامه بده
راستی داساتانای منم بخونین ممنون میشم