
دوروز دیگه کنسرت داشتم الان ساعت 5ونیم من باید الان یورا را بیدار کنم تا بره دانشگاه یوجونگ : یورا عزیزم بیدار شو خوشگل آجی لطفا { بچه ها تو داستان من جانگ کوک دانشگاه میره } آجی بلند شو بدو باید یورا : باشه آجی شما برو
بیرون حاضر شم بریم باشه یوجونگ : فقط بدو برای اینکه باید برم کمپانی یورا : باشه یورا اماده شد بردمش دانشگاه از زبان یورا : رفتم دانشگاه تا میخواستم از پله ها بالا برم پام پیچ خورد و داشتم میوفتادم که پسر جدیده من را گرفت جانگ کوک : حالت خوبه راستی میشه ب.....بیشتر باهات اشنا ش......م یورا : ا....ال..ب..ته
رفتم تو کلاس خانم داشت درس میداد که یهو گوشیم زنگ خورد از خانم اجازه گرفتم که برم جواب بدم و خانم هم بهم اجازه داد رفتم جوای بدم دیدم یوجونگ وا مگه یوجونگ نرفته بود تمرین برای کنسرت جوابشو دادم یوجونگ : یورا کجای یورا : خب معلومه دانشگاه چطور یوجونگ : ب......بابا امده کره یورا : چییییییییییییی با چه روی امده کره هان یوجونگ تر.....وخدا تروخدا مواظب باش مطمئنم به خاطر تو امده لطفا مراقب باش باشه یوجونگ : یورا میام دنبالت نباید 1 هفته بری دانشگاه یورا : چ.... حرف شو قورت داد میخواست بگه چی ولی بجاش گفت چشم یوجونگ : دارم میام دنبالت خودم ام با استادت حرف
میزنم یورا: چشم رفتم تو کلاس و به خانم گفتم خواهرم باهاتون کار داره و معلم امد با خواهرم حرف زد و قرار شد یک هفته نیام دانشگاه خیلی ناراحت بودم یوجونگ : رفتم دنبالش چشمم به بغل دستی یورا افتاد اون کوکی بود چی از استادشون خواستم که جئون جانگ کوک را ببینم استادشون هم قبول کرد کوکی : بله خانم هان یوجونگ : میتونی با من راحت باشی راستش من میخواستم گروه تون را برای کنسرت پس فردام دعوت کنم خوشحال میشم که بیاین کوکی : آآآآآ با اعضا دربارش حرف میزنم رفتم خونه دیدم
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی ممنون که خوشتون امد پارت 2 طول میکشه برای اینکه ناظر جان هی داره رد میکنه
عالییییییییییییییییییییییییییی
پارت بعد لطفا
عالییییییییییییییییییی