7 اسلاید صحیح/غلط توسط: Nazanin انتشار: 3 سال پیش 516 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن 🙏🙏🙏🙏🙏🙏
ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن 🙏🙏🙏🙏🙏🙏
لایک کامنت یادتون نره 💖
مرینت:نه ممنون من تنهایی راحت ترم پسر2:آخه اینطوری ما ناراحتیم. وزدن زیر خنده…هرجا می رفتم پشت سرم بودن و هی زرت و پرت می کردن… آدرین:برای چی مزاحم خانوم شدین؟ پسر2:شما؟ سورن:نامز**دشم پسر1:این خوش*گل خانومت رو پس پیش خودت نگه دار تا دل بقیه رو نبره بااون چشماش آدرین:باشه ایندفعه سفت نگهش می دارم تا گرگ هایی مثل شما واسش دندون تیز نکنن
آدرین اومد جلو و محکم مچ دستم رو گرفت. – چه خبرته؟ آدرین - خوشت میاد مزاحمت بشن؟ آره؟ – من کاری به کار اونا نداشتم. دستم شکست، ولم کن. آدرین - حرف نزن. مثل اینکه شما الن زن*ه بنده اید در ضمن باید حاضر شیم، نزدیک ظهره. دستم رو تا رسیدن به اتاق ول نکرد. در رو که باز کرد هولم داد تو و در رو بست. – ایشــش، وح*شی! آدرین - درست حرف بزن، من هم فعلا هم*س*رتم وهم مافوقت. . ببین خوب گوشات رو باز کن، من خوشم نمیاد هر روز وایستم و با مزاحم هات دهن به دهن بشم، پس حواست به خودت باشه!
– نیست که تو مزا*حم نداشتی! مگه من چی کار کردم؟ توام مواظب حرفات باش، هرکی ندونه فکر می کنه من با اونا … آدرین داد زد: – خیلی خب برو حاضر شو، دیگه هم بحث نکن با من، دختره ی پر*رو! دیگه حوصله ی جر و بحث رو نداشتم. یه کت و شلوار مشکی پوشیدم، کاملا رسمی.خوب بود که کتش یه کم بلند بود و روی اندا**مم رو می گرفت. آدرین - من مردم یا تو؟ تو چرا کت و شلوار پوشیدی؟ – همین طوری، خواستم رسمی باشه. سرش رو به نشونه ی تایید تکون داد. سوار ماشینی که برامون گذاشته بودن شدیم و رفتیم.
*** کیانی- به، آقای مهندس آگرست! منتظرتون بودیم. خیلی خیلی خوش اومدید! آدرین - ممنونم، مشتاق دیدار. تعریف شما رو از مهندس لاهیف بسیار شنیده بودم. کیانی- مهندس لاهیف لطف دارن. خیلی خیلی خوش اومدید خا*نوم زی*با. دستش رو به طرف من دراز کرد و باهاش دست دادم. – ممنونم مهندس، ممنونم. سارا- به به، مهمون های ما تشریف آورد. اومد از دور با من رو بوسی کرد و با آدرین دست داد. سارا- اوه مانی، چرا مهمون های عزیزمون رو سرپا نگه داشت؟ خواهش می کنم بفرمایید. و به مبل های چرمی اشاره کرد و ما هم نشستیم.
اَه، مجبور بودم جلوی اونا به آدرین “عز*یزم، عز*یزم” بگم، اون هم همین طور. البته به قدری نقشش رو خوب بازی می کرد که احساس می کردم از بدو ورودمون به اتاق مهندس کیانی، اون کوه یخی آب شده و جاش رو به یه رود زلال و مهربون داده. تغییر رفتارش خیلی محسوس بود.
سارا:اوه مرینت خانوم شما چرا کم حرف زد. چه لهجه ی بامزه ای داره این.ایرانی بود اما آمریکا بزرگ شده بود.یک تاپ پشت گردنی مشکی و یه شلوار جین تنگ مشکی پوشیده بود اندام زیبایی داشت.پاهای تو پر و بالا تنه ی لاغر.چشمهای مشکی و بینی کشیده لبهای بزرگ ونازک.بدنبود خیلی هم زیبا نبود.من در مقابلش خیلی خوش*گل بودم. مرینت:بیشتر سعی می کنم گوش بدم تا حرف بزنم عز**یزم کیانی:چه خانوم با شخصیتی…خب مهندس جان شما چقدر می خواین سرمایه گذاری کنید آدرین:من مایلم قبلش بیشتر با فعالیت های شرکت آشنا شم.اینطوری شاید بتونم چندتا از دوستانم رو هم متقاعد کنم تو شرکت شما سرمایه گذاری کنن… کیانی:خب اینکه عالیه شرکت ما یک شرکت داروسازی هه که یک سری قرص های لاغری درست می کنیم…خب خودتون هم می دونین این روزها این داروها خیلی سود خوبی داره…
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
24 لایک
ادیرن چه جراتی داره
عااااالی
مرسی نفسم 💖
عالللییییی
مرسی عشقم 💖
عالی بود
مرسی عشقم 💖
عالیییییییییی
مــــرســـی