7 اسلاید صحیح/غلط توسط: Nazanin انتشار: 3 سال پیش 571 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن
لایک و کامنت یادتون نره عشقای من💖
مطمئن بودیم سردار با وجود شناختی که از ما داره یه اتاق با دوتا تخت یک نفره مجزا رزرو میکنه اما الان… آدرین:من می رم یه اتاق دیگه بگیرم… مرینت:خوب کاری میکنی چون اگه یه اتاق دیگه نگیری مجبوری رو کاناپه بخوابی سرگ…آقا آدرین … با عصبانیت رفتم روی مبل نشستم.اونم رفت ودر رو محکم کوبید بعد از نیم ساعت با قیافه کاملا پکر اومد و روبه روی من نشست… مرینت:چی شد؟ آدرین: همه اتاق ها پره یا رزرو شده است عوض نمی کنن یعنی نمی تونن.اتاق ندارن
مرینت:پس مجبورید رو همین کاناپه بخوابی آدرین:چرامن؟ما حقوق مساوی داریم…یه شب من یه شب تو… از پیشنهادش حرصم گرفته بود…چطور می تونست این پیشنهاد و بده؟اما واسه اینکه کم نیارم قبول کردم… مرینت:باشه قبوله…من الان خوابم میاد کجا بخوابم؟ مثل اینکه باور نمی کرد قبول کنم.دلش انگار سوخته بود…هم لجباز خوبی بودم هم مظلوم نمای فوق العاده ای
مرینت:من می رم دوش بگیرم خوابم نمیاد برو رو تخت بخواب…بعدهم رفت تو اتاق تا دوش بگیره ده دقیقه دیگه هم من رفتم ولباسام روعوض کردم و دراز کشیدم…صدای شر شر آب حموم یکم اذیتم میکرد.اما خیلی خسته بودم…پلکهام سنگین شدو خوابیدم.با صدای خنده ای که تویه حال می اومد بیدارشدم…دست و صورتم رو شستم ورفتم بیرون… مرینت:سلام نینو سرگرد لاهیف:به به مرینت خانومی…سلام به روی ماهت سرگرد نینو لاهیف معاون دایی ومافق من بود یه پسر حدودا 32 ساله ی خوش هیکل چهار شونه با پوست تیره وچشمهای سبز و بینی کشیده و لبهای خوش فرم وموهای مشکی…خیلی جذاب نبود ولی دوست داشتنی وصدالبته بسیار بسیار مهربون…مثل یه خواهر وبرادر بودیم…همیشه سر به سر هم میزاشتیم و حسابی خوش می گذروندیم….
مرینت:پس شما هم اینجا می مونید نینو:آره این ماموریت روهم هستم بعد باهم برمی گردیم مرینت:شمادوتا همدیگه رو میشناختید؟ نینو:آره دیگه معاون منه آرمان آدرین:بمیرم برات چی می کشی نینو:چی داری می گی آرمان فوق العاده است آدرین:و 100 البته بسیار لجباز و یک دنده نینو:بامن که خوبه با تو رو نمی دونم آدرین مرینت:بله من باهر کسی مثل خودش رفتار میکنم…دلیلی نداره با آقا نینو بد باشم آدرین چپ چپ نگاهم می کرد منم یه لبخندی به نینو زدم اونم خندید… آدرین:خب می خوای نینو جان حالا که اینقدر روابط بین شما حسنه اس جامون رو عوض کنیم…
نینو:نمی شه آخه اونا که من رو می شناسن…من باید شما رو به مهندس کیانی و سارا خانوم به عنوان یک زوج معرفی کنم آدرین جان منظور آدرین رو خوب فهمیدم می خواست بفهمونه که من فهمیدم شما همدیگه رو دو*ست دارین… مرینت:داداش؟ نینو:جان داداش؟ مرینت:شام خوردین؟ نینو:نه منتظر بودیم تو بیدار شی بعد بریم واسه شام…برو حاضر شو… مرینت:باشه چشم ازقصد به نینو چشم چشم می گفتم که آدرین بفهمه من فقط با اون لجم و اخلاقم هم خیلی هم خوبه…
بلندشدم که برم نینو صدام کرد برگشتم:بله؟ نینو:آجی اینجا از چادر و مانتو وروسری خبری نیست ها من درسته پلیس بودم ولی از اولم بلد نبودم درست و حسابی چادر سرکنم…بیرونم با مانتو می رفتم موهامم خیلی مهم نبود…اما دیگه نه تا این حد مرینت:پس چی بپوشم؟روسری هم نزارم؟مگه میشه؟ نینو:لباسایی که برات گرفتم پوششون خوبه…یه چیزی هم گزاشتم تو کمد جای روسری…برو حاظر شو رفتم در کمد رو باز کردم خدای من اینا که همش لباسای مردونه است…البته جز چند دست کت و شلوار بقیه لباسای خود آدرین بود که وقتی من خواب بودم چیده بود… واسه من لباس بیشتر گرفته بودن…
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
عالیییییییی بود 🙂💖
فقط در آخر اینا با هم خوب می شن ؟
اجی عالی بود
مرسی آجی.
عالییییییییییییییییییییییییی بودددددد عاجووووو 🤍
مرسی عشقم 💖
عالیییییی
مرسی عشقم 💖