💘میخندم تا آرمیا بخندن💘²

💜ژانر= بی تی اسی💜 شخصیت های اصلی💜= پارک جیمین،💜 کیم تهیونگ💜، کوک💜کپی از متن و عکس و اسم داستان ممنوع💜

آنچه گذشت = آخر کنسرت بود🤒...حالم خوب نبود🥴 ولی میخندیدم تا آرمیا هم بخندن🥴 و اعضا ناراحت نشن. ...حالم خوب نبود🥴 ولی میخندیدم تا آرمیا هم بخندن🥴 و اعضا ناراحت نشن. ....لبام مثل ماهی تکون میخورد.....چشام تار میدید.....ولی دیگه نمیدونم چیشد🥵. فقط دیدم میکروفون از دستم افتاد🥵 و صدای جیغ آرمیا پشت سرش........

ته یدفعه میکروفون از دست جیمین افتاد💔 و صدای سوت داد 💔آرمیا جیغ میکشید💔 سالن رو هول هوله ی بدی گرفته بود💔 تهیونگ= ج.جیمین چشاتو باز کن جیمین بیدار شوو میگمت پاشو💔کوک= جیمییننن پاشو اگه پاشی قول میدم دیگه اذیتت نکنم و از مظلومیتت سواستفاده نکنم 💔جین= جیمین؟💔 شوگا= جیمین پاشو پاشو دیگه اذیت نکن شوخیه آره؟💔 نامجون= م..من میرم اورژانس خبر کنم. 💔تهیونگ= جیمینننننننن پاشو 💔جیهوپ= نب..نبض کند شده.... 💔پس این اورژانس لع$*#نتی کجاست 💖💔کوک= جیمین تو مثل داداشمی چشماتو باز کن💔

در بيمارستان = نیم ساعتی بود اینجا بودن و انقدر گریه کردن دیگه نا نداشتن الشون بد بود فشار همشون افتاده بود و بادیگارد ها جلوی اومدن آرمیا رو به بیمارستان گرفتن. یکدفعه از اتاق جیمین صدای بوق پخش شد. همه باهم سرشونو گرفتن بالا و به جیمین نگاه کردن هم همه پاشدن و محکم به شیشه ضربه میزدن و داد میزدن جیمیننن. ولی یدفعه یه خانم زیبا وارد شد شوگا= چطور اومدی تو و کی هستی؟ ...= من یه آرمی ام همین.

....= از زبان وانسا فلش بک = امروز با خواهرم رفته بودم کنسرت بی تی اس که حال یکیشون بد شد، من آرمی نبودم و اصن اینارو نمیشناختم به خاطر خواهرم اومدم بودم، خاهر وانسا= وانسا میشه بری بیمارستان ملاقات جیمین و وضعیتشو بهم بگی؟ وانسا= نوچ خواهر وانسا= بسه وانسا برو دیگههه وانسا باشهه. پایان فلش بک= و اسمم وانسا هست . کوک زیر لب= چقدر زیبا بود، چه خانم زیبایی. تهیونگ= چ..چم شده؟ ق..قلبم تند میزنه چرا؟ ح..حتما به خاطر جیمینه اره، صبر من ببینم جیمینننن! دکتر از اتاق در اومد و گفت یکی رو ملاقاتی باید بفرستیم تو تا شاید حرفای دوستش روش اثر داشته باشه بقیه= تهیونگ تو برو. تهیونگ= چی من؟ چرا من؟ اوف باشه. رفتم تو اتاق. نگاه به هیونگم کردم. دلم آتیش گرفت وقتی میدیدم تو اون دستای کوچولوی هیونگم سرم زدن. گفتم = جیمین خوب شو لطفا. جیمین= ته..ته؟ تهیونگ= جیمین؟ جیمین= کنسرت.. آرمیا؟ تهیونگ از اتاق اومد بیرون و رو به وانسا کرد و گفت= تو برو تو. وانسا= من؟ تهیونگ = جیمین الان بیشتر از هرکس به یه آرمی نیاز داره . وانسا= باشه، میرم . وارد اتاق شدم، خدایی همشون خوشتیپ بودن. از زبان جیمین = تهیونگ رفت. با چشمای تارم به اینور اونور نگاه میکردن تا یه خانم وارد شد صبر کن ببینم این فرشته کیه؟

قبول نیست اینهمه نوشتم نه لایک کنی نه فالو کنی نه کامنت بزاری