🐞عشق مثال🐾⁴

🐞ژانر= ماجراجویی تخیلی🐾 شخصیت های اصلی= مرینت دوپن چنگ🐞 ادرین اگراست🐾کپی از متن و عکس و اسم داستان ممنوع🐞

آنچه گذشت= ماریانا= حالا شد.😏 مطمئن باش از طرف من نهایت همایت رو میشی😏... تو چی کلویی؟😒 کلویی =چ‌‌‌چی؟‌🥵 آم خوب چیزه 🥵من واقعا چیز شدم 🥵چیزش شدم🥵 یعنی...🥶 ماریانا= اوکی بابا فهمیدیم.😒 لایلا=اوه اون پسرهه اونجاس. 🤑ماریانا= پسری که خودتونو براش میکشید اینه؟😑 یه لباس معمولی😑، هه با من تو مقایسه نیست 😏بیاین بریم دخترا نمیخوام ببینه داریم نگاش میکنیم😑 البته بلانسبت کلویی😑

بعد کلاس از زبان ماریانا= داشتم میرفتم که یه دختری خورد بهم= وا جلوتو نگاه کن 🤬دختره ی کور دستو پا چلفتی 😡مرینت= ببخشید ببخشید😓. لایلا و کلویی کمک کردن ماریانا پاشه. ماریانا= این دختره منو یاد ی کسی میندازه. 😒کلویی ازت میخوام تمام دوربینای شهرو چک کنی و آمار روزانه ی این دخترو بهم میگی کی میخدابه کجا زندگی میکنه و حتی اینکه رنگ مورد علاقش چیه😠 و تو لایلا تو هم میری راجب رفت و آمد هاش بهم میگی😤

از زبان ماریانا= لایلا و کلویی رفتن😒 منم یزره رفتم دنبال مرینت ببینم خونش کجاس😑 تو خیابون دیدم جون یه پیرمرد رو نجات داد ولی 😯صبر کن ببینم پیر مرده یه چیزی گذاشت تو جیبش 😠باید بفهم چیه. 😤*میره پیش مرینت* ماریانا= اوه دختر واسه جریان صبح معذرت میخوام🥴 تند برخورد کردم🥴 مرینت= نه این چه حرفیه تقصیر من بودش😄 ماریانا= اوه کیفت خاکی شده بزار برات درستش کنم😁🗡* جعبه رو بر میداره* ماریانا= حالا شد خوب دیگه من برم

هیجان داستان شروع شده، لایک فراموش نشه💖

💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖💖