سلام بچه ها داستان است قبلی من از شاهدخت فراری ۴ فصل ۱ بود و الان میخوام فصل ۲ رو براتون بسازم بریم مممم
از زبان شایلر
+ حس خوبی بود که دیگه تیمتام به من اطمینان داشت احساس میکردم اون دیگه به من شک نداره بعد از اون جنگ پدرم /شاه کارلوس/ واتر ها رو به قصر ما دعوت کرد سعادت قشنگی بود که بالاخره بعد از این همه اتفاقات خوشی هایی هم در راهه...
/- تیم تام/
- شایلر ! + بله - میگم تو خوشحالی ؟+ چرا نباید باشم بالاخره بعد از این همه سال دوستی در خونمون و زد - من که خیلی ذوق دارم + برای چی ؟- برای این که ..... + بگو 😰-نترس برای این که دیگه تنها نیستم و تو رو دارم 😌+خب خب ممنون اینا همه کار خدا بود خودت میدونی که؟-آره ...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (0)