
مرینت : میخواستم بگم بستنی آندره ولی خوب ترسیدم آدرین: میخواستم بگم بستنی آندره ولی خوب خیلی خیلی استرس گرفتم که نکنه پسم بزنه یههو باهم گفتیم بستنی آندره 😂 تا پل سر این باهم خندیدیم رسیدین پیاده شدم و خواستم در ماشین رو برای مرینت باز کنم ولی دیدم پیاده شده گفتم : برو پیش آندره منم الان میام یه شاخه گل رز قرمز رنگ خریدم و لباس هامو (یه تیشرت طرح لی که روش به پیراهن مردونه که دکمه هاش باز بود شلوار لی روشن که با تیشرت ست بود و و کتونی مشکی مثل پیراهنش یه ساعت فیک (چون پول اصلا رو نداره)) رو صاف کردم و. یه دستی لا موهای حالت دارم کشیدم و دلم رو زدم به دریا رفتم پشت سر مرینت دستم رو گذاشتم رو شونش مرینت احساس کردم دست کسی رو شونه برگشتم و دیدم آدرین زانو زده و گلی رو به طرفم گرفته
آدرین :گفتم مرینت اجازه میدی باهات باشم تا بشناسیم اگر دوست داشتی بام ازدوا..... نذاشت هرفمو تتموم کنم و گفت آدرین منو ببخش من تورو دوست ندارم . . . . . . . . . . . . . . . عاشقتمممممممممممممممممممممممممممممم مرینت : یهو بلندم کرد و چرخوندم گل رو ازش گرفتم 🌹🌹 و بقلش کردم آندره که معلوم بود از چند دقیقه پش داره ما رو نگاه میکنه دست زد و تبریک گفت رفتیم سمت آندره
بستنی هامونو داشتیم میگرفتیم که یهو وقتی آندره داشت تو چشمامون نگاه میکرد ترسید عقب عقب رفت و گفت نه نهههههههههههههههه این عشق خیلی سخته اگر دووم نیارید پایان خوبی نداره ولی اگه دووم بیارید میتونه خونگب باشه نه نه میتونه عالی باشه $ترسیدم ولی چیزی نگفتم _احساس کردم مری ترسیده دستش رو که تو دستم بود کشیدم و رفتیم تو ماشین
$آدرین درو برام باز کرد و نشونم بعد خودشم رفت نشست رومو کردم بهش و گفتم ببخشید که نزدیک خونه باید برم عقب بشینم تا بابام نفهمه الانم بریم یه لوازم آرایشی فروشی چهارتا خرت و پرت بگیرم بابام شک نکنه _باشه وقتی رسیدیم رو کردم به مری و گفتم توکه آرایش نمیکنی و تیپ اسپرت دوست داری (تو راه علاقشون رو بهم گفتن) چرا الان اومدیم اینجا $تو اون روی منو ندیدی 😂😉 _اوکی میبینیم دارن میرن خونه و مری عقب نشسته و کلی خرید کرده _رسیدیم ریموت رو زدم رفتیم تو حیات عمارت تا مری پیاده شه و من برم پارکینگ $بهش گفتم مرسی خیلی خیلی خیلی خیلی امروز خوب بود فقط بی زحمت به خدمت کارا بگو خریدام بیارن _با شیطنت به لپم اشاره کردم و گفتم یادت رفت ها $ با اینکه دلم میخواست ولی درو باز کردم و گفتم عمرا آقا بدو بدو پیاده شدم و از پله ها مث بچه ها دویدم بالا و رفتم تو اتاقم _فهمیدم میخواد حرصم رو در بیاره منم نقشه ای کشیدم و بعد از اینکه ماشین رو پارک کردم وسایل رو برداشتم بردم بالا در اتاقش رو زدم و با صدای زنونه گفتم خانوم خرید هاتون رو آوردم $بزار تو _در رو باز کردم و دیدم یه نیم تنه بنفش با شورتک ستش پوشیده $دیدم آدرین اومد تو منم لباس راحتی تنم بود سریع خجالت کشیدمو پتوم رو کشیدم دورم اونم تعجب کرد _ خرید هارو گذاشتم گوشه ای از اتاق و در رو بستم اومدم جلو و باز به لپم اشاره کردم و گفتم بدو.... تشکر کن $ چشم اومدم بوسش کنم که صورتش رو مصتقیم برگردوند و لبش چسبید به لبم.......... (ادامه داره)
ناظر جان لطفا منتشر کن 💜 💖
بچه ها لطفا نظرتون رو بگید 💖💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
آجی پارت بعدو کی میزاری نفسم؟
امروز
آجی لطفا
اگه ناظری پارت رو منتشر کن
I love my bodyguard ❤️ 3.
قربونت بشم من ۲ هفتس عضو شدم
شرایط ناظری ۴۶ روزه
ناظر نیستم عشقم و اگر نه منتشر میکردم
آهان ممنونم
💖💜😭
دو روز هست تو برسیه
وای آجی مثل من ۱۰ بار بنویس ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش
هم تو نتیجه هم تو یه اسلاید خلاصه هر جا جا شد بزار ببین چی میشع
گذاشتم آخه
عالی بود
مرسی
عالی بود آجی جون
پارت ۲ و ۳ داستانمو گذاشتم اگه خواستی یه سری بزن......
آره عزیزم دارم میخونم و لایک میکنم 💜 💜
عالی بود 😍
ممنونم
خیلی خوب بود😍
مرسی
عالیییی بود😊😄
❤️ ❤️
عالییییییییییییییییییییییی
متشکرم ❤️
عالی
🌹💖💜😉
چقدر زیبا در ۲ پارت من گفتم الان ۱۰۰۰۰ تا پارت طول میکشه تا اینا بهم بگن 😐💔
گفتم که به حرف های آندره توجه داشته باشید
میدونم 😐💔
میدونم 😐 💔
عالی بود
ممنونم