
سلام این پارت ۲ رمان دوری از عشق هست
پشمام ریخت خیلی یجوری بود یه دیقه جا خوردم سرم و آوردم بالا که دیدم ...... برادرم آرمین پاشدم گفتم : _داری چیکار میکنی +تو داری چیکار میکنی چیکار این خانم محترم دارید یه لحظه جا خوردم اونم انگار وقتی منو دیده بود از بودن من تو هواپیما جا خورد گفتم _با کمال پرویی میگه با همسر من ریخته رو هم زندگی منو جهنم کرده عکساشم موجوده +نشونم بدید اگه میشه نشونش دادم سرشو آورد بالا یه نگاه به من کرد یه نگاه به اون افریته اونم انگار جا خورد بالاخره برادرم بود باید یه رگ غیرتی نشون میداد ولی چون تو پرواز بود نمیشد
از حرفی که زد جا خوردم روبه من کرده بود و گفته بود +یه پرواز دیگه به سوئد هست میتونید از این هواپیما برید بعد از چند دقیقه فهمیدم منظورش اینه که میتونه کاری کنه من از همشون دور بشم میخواست منو به خاستم برسونه گفتم _ممنونم +خواهش میکنم رو به جمعیت کرد و گفت +با آرامش به پرواز ادامه میدیم اون افریته با اون پوزخند مسخره داست منو نگاه میکرد ولی نمیدونست منو به خاستم رسونده
چمدونم رو برداشتن و از هواپیما بیرون اومدم سریع یه بلیط دیگه واسه ی جای دیگه گرفتم میترسیدم اون افریته لوم بده این بیلیتو به مقصد نروژ گرفتم سر رو بالا آوردم که دیدم چند متر اون طرف تر اراد داره از اونی که اسم مسافرا رو میدونه چیزی میپرسه مطمئنم که از من داره میپرسه ولی من دیگه بر نمیگردم اراد کلافه دستشو تو موهاش فرو برد بتون گفته بودم اراد ۱۹۰ قدشه (بسوزیییییدددددددد🤣🤣🤣)
اینو یادم رفت بهتون بگم یه نامه نوشته بودم برای اراد بهش گفتم من دارم از ایران میرم با زنت خوش باش اون عکسم کنارش زدم گفتم هیچ وقت دنبالم نگرد بی اختیار قطره ی اشکی از گوشه ی چشمم چکید اراد چشماشو رو هم فشار داد و باز کرد که یهویی منو جلوی خودش دید سریع فرار کردم اراد با صدای بلندی که باعث شد پرده ی گوشم پاره بشه داد زد گیسوووو قشنگ میتونستم تنهایی ،نفرت،پشیمونی رو تو چشماش ببینم
سوار هواپیما شدم همین که رفتم داخل حالم به هم خورد از بوی دنبه من از بچگی وقتی بوی دنبه به مشامم میرسید حالت تهوع میگرفتم رفتم سمت سرویس بهداشتی داخل هواپیما بالا آوردم خیلی بدم میومد از بوی دنبه روی صندلی نشستم چشمام رو بستم و به خواب رفتم توی خواب دیدم داشتم از پیش اراد میرفتم و اراد با تیغ رگ خودشو زده بود یهو از خواب پریدم یه پیرزن کنار دستم نشسته بود اومد گفت ×خواب بد دیدی مادر بخواب که فقط خواب بود بخواب وقتی رسیدیم بیدارت میکنم یه ممنون زیر لبی گفتم گفتم و چشمام رو بستم
خب دوتان این پارت هم به پایان رسید این تست رو لایک کنید و برای بقیه هم بفرستید ممنون خدانگهدار ♥️♥️♥️
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی پارت بعد لطفا لطفا
پارت بعد پارت بعد پارت بعد