چه جور عاشقت شدم پارت دوم

مری:باشه بابا جون سفر بی خطر تام:ممنون دخترم سابین آماده ای بریم به پرواز برسیم سابین:اره آمادم تام:بریم بچه ها خدافظ مارسل: خدافظ مری:خدافظ بابا جون سابین:مری کوچولوم چون تو عاقل تر از مارسل هستی مارسل میسپارم به تو مارسل:مامان😐مری:چیه آقا حسودیت شد😂 مارسل:نچ حسودیم نشد مری: باشه سابین:من دیگه برم خدافظ کوچولو های من مری و مارسل:خدافظ

مارسل:من برم آماده بشم دیرم میشه مری:اره منم برم آماده بشم دیرم نشه مارسل خان مارسل:برو آماده شو مری:اول برم یه حموم بکنم زود بیام بیرون آماده بشم مارسل:لباس چی بپوشم اینو می‌پوشم اره این خوبه مری:خوب حموم کردم لباسمو بپوشم اینو بپوشم نه این یکی نه اره همین خوشگله اره خوب آرایش کنم اره یکم آرایش کنم خوبه مارسل:مری من دارم میرم مری: مری منم دارم میرم داداشی مارسل:چه سریع آماده شدی مری:مشکلی داره😂 مارسل: نه خدافظ مری:خدافظ مارسل:مری راستی چه جوری میری مری:بچه ها میان دنبالم مارسل:باش منم با پسرا میرم

این لباس مری جونم 😎💓

مری:عااا دخترا اومدن من برم مارسل:پسرا اومدن منم برم خدافظ مری:بای بای مارسل:سلام پسرا لوکا:مرینت کجا می‌ره مارسل:دقیق نمیدونم گفت با دخترا می‌ره بیرون آدرین:دیدم آدرینا داشت آماده میشد لوکا:جولیکاهم آماده میشد مارسل:پس همشون باهم میرن آدرین:به ما چه بیاین بریم مارسل:دادا بالا خونه دادی اجاره تو پشت فرمونی تو باید بری آدرین:هار هار چقدر خندیدم مری:آدرینا برو کلوپ ...... آدرینا:باش جولیکا:قراره خوشگذرونی کنیم مری:اری فرزندم جولیکا:من فرزند تو نیستم مری😐 (امیدوارم که خوشتون اومده باشه تا پارت بعد خدانگهدار😊❤️)