
ناظر جان من منتشر کن
(از زبون لی): وقتی رسیدم خونه دیر وقت بود…کلید رو می دازم تو در و می چرخونم…صدا ساختمون رو بر می داره چون خیلی همه جا ساکته…می یام تو بنظر می یاد کوما خوابه…می رم لباسم رو عوض می کنم… می رم تو اتاق خواب کوما خوابه خیلی ناز خوابیده خیلی یواش و اروم می رم کنارش می خوابم چقدر دلم براش تنگ شده بود بغلش می کنم چه حس خوبیه…در حالی که بغلش کردم می خوابم (از زبون کوما):صبح بود اروم اروم از خواب بیدار شدم حضور یکی رو کنار خودم حس کردم…البته بایدم حس می کردم لی بود که محکم بغلم کرده بود…چه خوب بود…شرمنده لی… یکهو داد می زنم:لییییییی تووو کیییی اومدیییییی لی:اااااااااا کی کجا من کی ام؟ چونه اش رو می گیرم ومی گم:بگو لی منتظرم لی:اه بابا دیشب اومدم من(کوما):چرا بیدارم نکردی؟نمی دونی داشتیم دق می کردیم
لی:خواب بودی خو بعد داشتی دق می کردی خروپفت رفته بود هوا؟ ی سیای بهش می زنم: واقعا که می خنده بعد بغلم می کنه و از رو زمین بلندم می کنه:الان دیگه پیش خودتم من(کوما):لیییییی بزارم زمین منو می بوسه و می زارتم زمین نگاه بدی می کنمش لی:گفتی بزارمت زمین!ولی نگفتی قبلش نمی تونم کار دیگه ایی انجام بدم! خیلی حاضر جوابه…! لی:بهتر نیست بریم صبحونه بخوریم؟ من(کوما):اره من گشنمه چندین ساعت بعد(از زبون لی):با پسرا جمع شده بودیم باید می رفتیم پیش کیم اوجی من(لی):باید به دخترا بگیم می خوایم بریم کانگ و هیونگ:اره اره می ریم پیش دخترا و به کوما می گم کوما:چییییی لییی؟ درست نشنیدم مگر اینکه عقلت رو از دست داده باشییییی من(لی):ببین باید بریم ببینیم که چرا باهامون بده چرا شما رو دزدید که جلوش رو بگیریم تا بهت اسیب نزنه
کوما:نه نههه لی من شونه های کوما رو تو دستم می گیریم و:ببین من نگرانتم!باید با اوجی حرف بزنم که جلوش رو بگیرم یکهو می زنه زیر گریه اروم اشکاش رو پاک می کنم و :ببین قول می دم سالم برگردم باشع؟دیدی بزنم زیر قولم؟ کوما:هق…نه ندیدم؛) بالاخره با رضایت حرکت می کنیم می رسیم به همون در سیاه امارت اوجی می رم جلو در می زنم : برا شر نیومدم اومدم حرف بزنیم تا اینو می گم در باز می شه می ریم تو و وارد ساختمان اصلی امارت می شیم صندلی بزرگ چرمی می بینم همه تاریکه و روی اون صندلی نشسته دستش رو رو شقیقه اش گذاشته و می خنده دندونای سفید و تیزش نمایان می شه اوجی:ناراحت می شه ادم… کانگ:چی؟چرا؟ اوجی:اینکه نشناختین منو… هیونگ:ادمی که اولین بار دیدیم چرا باید بشناسیم؟ اوجی:اولین بار؟بزارین بگم…یادتونه دو هفته ایی بود که اومده بودید به اون خونه…جادوگر اومد و بچه اش رو به شما معرفی کرد… می یاد جلو و نور ملایمی چراغ تو صورتش می افته من(لی):وایسا ببینم تو…تو همون بچه ایی؟اره همون موهای بلوند و چشای سبزت…و تو خوناشامی
اوجی:البته من بچه ی واقعی اون نیستم…من وقتی پنج سالم بود مادر و پدرم رو از دست دادم…و چون به سن قانونی نرسیده بودم اموالمون تقیف شد و من پیش جادوگر موندم نمی دونم چطور و وقتی به سن قانونی رسیدم هنه ی اموال رو پس گرفتم کانگ:پس این امارت و…اینا… اوجی:اره اره من(لی):با من چی کار داری؟چرا قدرتمون رو می خوای؟تو خیلی قدرت مندی هم جادو داری هم خوناشام نامیرایی… اوجی:ببخشید من فکر کردم اکر شما رو از بین ببیرم بتونم قدرت مند من از تر وجود نداشته باشه…من کار اشتباهی کردم ببخشید من(لی):الان پشیمون شدی؟واقعا اوجی:ارع البته فایده نداره من ادم بدی ام همیشه ادم بدم من(لی):اشکل نداره تو می تونی ادم خوبی باشی هر وقت بخوای ما هم رفیقات می شیم چطوره ؟ هیونگ:داداش نیاز نیست ناراحت باشی بابا رفیق اوجی:تو الان به من گفتی داداش؟ هیونگ:اره تو الان داداش مایی اوجی:شما می تونید منو ولاد صدا کنید اینجوری بهتره اخه افراد نزدیک منو اینجوری صدا می کنن کانگ:باش داداش ولاد ولاد:ممنونم:) من(لی):بهتر نیست بریم پیش دخترا و همه چیز رو بهشون بگیم ولاد:اره من باید ازون ها هم عذر خواهی کنم
هیونگ:دیگه غروبه،…می تونی بیای ولاد:اره افتاب جوری نیست اذیتم کنه و منو هیونگ و کانگ با ولاد حرکت می کنیم و میریم پیش دخترا خب واکنششون خیلی خوب نبود! کوما:تو اینجا چی کار می کنی عوضی… یما:اشغالللل مین سو:زورتون کرده بیارینش؟ ولاد با شرمندی ایستاده کانگ:اروم باشید… بعد همه چیز براشون توضیح می دم ولاد:خلاصه منو ببخشید من می خوام ادم خوبی باشم ذاتم نمی زاره کوما:نه من خیلی تند رفتاد کردم ذات تو ادم خوبه مهم نیست که خوناشامی کوما:می خواین یه خبر بهتون بدم؟یکی از دوستام داره از ژاپن می یاد می خواین همه با هم بریم استقبالش؟ همه:ارهه ولاد تو راه اذیت نشد چون شب شده بود وقتی رسیدیم فرودگاه یکم منتظر موندیم بعد دوست کوما امد و از دیدن اون همه ادم جا خورد دخترا می رن و بغلش می کنن کوما:خوشحالم اومدی چیکو
چیکو:ممنونم کوما خیلی دلم براتون تنگ شده بود بعد به ما نگاه می کنه چیکو:نمی خواین اقایون رو معرفی کنید؟ خودمون رو معرفی می کنیم چیو چیزی اروم به دخترا می گه یما:خب اره… (از زبون نویسنده): و چیکو می یاد سمت ولاد چیکو:سلام و دستش رو دارز می کنه تا دست بده ولاد ایستاده و نگاهش می کنه زبون رو دندونای تیزش می کشه لی در گوشش ولاد می گه: هی چی شده ولاد: خیلی شیرینه…بوی خوبی داره لی:نگو خونش رو میگی… ولاد:اره لی:توروخدا کاری نکن… ولاد:باشه… (از زبون ولاد):نمی دونم احساس عجیبی داشتم…شاید بخاطر طمع من به خون بود
من(ولاد):خانم چیکو من کیم اوجی هستم ولی شما ولاد صدا کنید چیکو:باشه ولاد من(ولاد):می شه دنبال من بیاین؟ چیکو:کجا؟ دستش رو می کشم لی:نهههههه ولاددددد چیکو رو می بیرم ی جای خلوت و می شونمش زمین چیکو عقب عقب می ره:چی کار می کنی؟ دیونه ایی؟ من(ولاد):نترس ی گاز کوچولویه… چیکو اینقدر رفته عقب که رسیده با دیوار منم افتادم روش خدا یااااا یادم می افته نباید بفهمه من خوناشامم!خاک برسرت ولاد خل! یه فکر احمقانه به ذهنم نی رسه! هر چی هست بهتر از اینکه بفهمه من خوناشامم تو بغلم می گیرمش و می بوسمش بزور خودشو از جدا می کنه:روانییییی چه غلطی کردییییی دستم رو رو لبم می زارم…اولین باره کسیو می بوسم… نمی دونم چه مرگمه…ولاد احمق حد اقل اینو به روی خودت نیار چیکو:پسره ی دیونه من(ولاد):می شه به کسی چیزی نگی ببخشید از عمد نبود چیکو:باشه باشه… بعد می ریم…. رو مبل چرمی نشستم باورم نمی شه یه حس عحیبی دارم نکنه عاشقش شدم؟نه ولاد از وقتی می خوام ادم خوبی باشم فکر کنم دارم دیونه می شم یکی از نزدیک ترین زیردستام می یاد پیشم زیر دست:ارباب چیزی شده من(ولاد):چی؟ها اره شده من یادته گفتم می خوام ادم خوبی باشم زیر دست:اره من(ولاد):من امشب س نفر رو بوسید زیر دست:چییی من(ولاد):من می خواستم گازش بگیریم یعنی نه یعنی نمی دونم رسما دارم خل می شم الان دارم اینا رو به تو می گم فکر کنم عاشقش هم دارم می شم….
پارت بعد قرار باحال شه😂
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
راستش اصلا حالم خوب نیست نشستم تو تاریکی دارم گریه می کنم ولی الان که منتشر شد بهترم:)
هورااااااااااا بلاخره منتشر شد 😂🙃❤
عااااااالیه🙂💖
سلام صویتیز💜🖤
ما گروهpurple bullet یا گلوله بنفش هستیم💜🖤
مدت زیادی نیست که دبیوت کردیم💜🖤
گروهمون دو عضو داره😘
مینسو💜و سویون🖤
اسم فندوم کیوتمون bullet یا گلوله هست💜🖤
رنگ فندوممون سیاه و بنفش💜🖤
فنمون شید و حمایت کنید صویتا💜🖤
___________________________
ببخشید اگه تبلیغم اذیتت کرد💜🖤🍭.
تستت لایک و کامنت شد🍨