سرنوشت مرگبار part 6

* نگو ..نگو ..که برای ........ کوک_دقیقا ...برای (خو..ر..دنت..) اومدم ....... * تو نمیدونی اینکارو باهام بکنی .......... کوک_ چرا؟؟ ...تو که یادت نرفته که من تو بچه گی باهات چیکار کردم ؟؟

* نه یادم نرفته ..تو ااون موقه زیر قولت زدی .قرار بود ازم محتفظت کنی ..ولی بجاش حافظه مو پاک کردی ........ کوک_ از این جور آدمی انتظار هر چی برمیاد مگه نه ؟؟ ........ * آره حق با توعه باید توقع هر چیزی رو از تو داشته باشم

کوک _ خب از اونجایی که من قبلا در حقت بدی کردم میخام الان در حقت یه خوبی کنم ........ * چی خوبی ای ؟؟ .......... کوک_ قبل از اینکه (بخو ..ر..مت ) چند تا از آرزو هاتو بر آورده میکنم ....... *ولی من نمیخوام بمیرم ..میخام زنده گی کنم ..

کوک _از دست تو نیس که بخای زنده گی کنی یا بمیری ...... *نه لابد دست توعه 😒 ........ کوک_ البته که دست منه 😎 .......... * هههههههه .. چیکار میکنی ..منو پایین بزار ......... کوک _حالا فهمیدی که زنده گیت دست کیه ......... * آجوشیی پایینم بزار میترسم ..... لطفااا ... خواهش میکنم 👃😢

کوک _من فردا دوباره میام دو راه داری اول = یا به خوبی ( می..می..ری ) ۲=یا اینکه ( می..ک..ش..مت ) اونوقت خیلی بد میشه خودت میدونی که من خیلی بد جن..سم‌. ..........* میدونم 😭 .......... کوک _خوبه فعلا خانم کوچولو 😎

* یه روز فرصت داشتم ..یا باید (خودم خودمو تسلیم میکردم ) یا اینکه ( اون خودش سراغم میومد و می..کش.ت..تم ) شما اگه بودین کدومو انتخواب میکردین ؟؟ خودتون خودتونو تسلیم قا..ت..ل..تون میکروین یا اینکه تلاش میکردین تا اینکه زنده بمونین ؟؟

* یجورایی حق با اونه من اگه ب.میرم.م کسی بهم اهمیت نمیده مر.د.ه ...و زنده بودنم برای کسی اهمیت نداره .چرا باید بجنگم ؟؟..... برای کی بجنگم ؟؟...... برای چی بجنگم ؟؟ .... بهترین راه اینه که تسلیم بشم چون نمیتونم با اون بجنگم اون خیلی قوی تر از من هست

( فردا صبح ) کوک =امیدوارم که انتخواب خوبی کرده باشه که نه تو به دردسر بیوفتی و نه من ........ *انتخواب خوبی کردم ..لازم نکرده نگران باشین .... کوک _منتظر بگو کدومو انتخواب کردی (تسلیم شدن) یا (جنگیدن )....... * من ...من