8 اسلاید صحیح/غلط توسط: Sara انتشار: 3 سال پیش 165 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
از زبان تهیونگ.... چشمامو اروم باز کردم.... یعنی دیشب اینجا خوابم برد.... اره.... به دور و برم نگاه کردم همه رو کاناپه خوابشون برده بود...... به سقف نگاه کردم و اتفاق های دیشب رو مرور کردم.... همه بودن.... وایسا ببینم... پس.. جیـ... جین کجاست؟.... همه بودن بجز جین... پاشدم و کتمو پوشیدمو و رفتم بیرون.... کل جنگلو گشتم.... اما نبود که نبود استرس بدی تو وجودم بود نکنه چیزیش شده باشه نکنه همون طور که ییبو گفته بود برای یه مدت طولانی نمیتونیم ببینیمش اما چرا هوسوک اینجاعه خدایا دارم دیوونه میشم.... برگشتم و اروم ژان رو بیدار کردم تهیونگ: هی ژان.... پاشو دیگه ژان: ساعت چنده؟ چشماش روی هم بودن و میشه گفت بزور بازشون کرده بود وی: هشت و نیمه ژان: برو پی کارت میخوام بخوابم😐وی: اما.... ژان: حرف نباشه وی: جین نیست ژان: چیــــــ.... چشماش گرد شده بود و در حالی که دراز گشیده بود سرشو بالا گرفته بود ژان: منظورت چیه وی: همین که گفتم
ات: چیزی شده؟ ژان: جین نییییییییسسسسسستتتتتتتتتت وی: اه یواش کَر شدم ات: چییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی نامجون: چی شده ییبو: یکم یواش تر جکسون: ببندین دهناتونو میخوام بتمرگم ات و ژان با هم: جین نییییییسسسسسسستتتتتتتت همه باهم: چیییییییییییییی جکسون: 😐ییبو: 😐وی: 😐😐😐😐😐😐ییبو: شماها چتونه احتمالا یه مدت اینجا نیست بهر هال اون اشراف زاده هست و اگرم بخواد نمیتونه برای همیشه اینجا بمونه جین هو: پس چرا هوسوک اینجاست هوسوک: 😕ییبو: نگران نباش نوبت اونم میرسه هوسوک: اما من هنوز حافظمو بدست نیاوردم جکسون: کاری نداره میبریم میندازیمت تو دریا این دفعه ات: 😐ببند! جکسون: دروغ میگم این که نمیمیره ات: اوسکل خفه میشه😐جکسون: تا ژان هست غم نیست 😐ات: 😐😐😐😐😐😐وی: ببندین دهناتونو جکسون: چطور جرئت میکنی؟ 😐وی: بـ.... نامجون: ساکتتتتتتتتتتت وی: کی میخواین اینکارو انجام بدین؟ جین هو: کدوم کار وی: منظورم هوسوکه جکسون: امروز میندازیمش تو دریا کوسه ها تیکه تیکش کنن😐ییبو: خفه شو دو دقیقه.... همین امروز هوسوک: چی😟جکسون: همین که شنیدی😐ات: ببخشید اما من امروز نمیتونم کنارتون باشم وی: چرا ات: ۳ هفته هست مدرسه نرفتم و..... جیمین: تو برو ما اینجاییم🙂ات: 🙂.... جکسون!..... جکسون یه دروازه باز کرد رفتم توش و..... تو خونه خودم ظاهر شدم ات: شین هه..... یه جین..... یوگیوم.... شماها اینجایین که یه برگه رو یخچال پیدا کردم کندمش و روشو خوندم • سلام ات به احتمال زیاد الان چند روز گزشته اما من و یه جین و یوگیوم یه کار خیلی مهم داریم و اینکه حالا حالا ها برنمی گردیم مواظب خودت باش.... شین هه •
ات: اههههههه انگار دوباره تنها شدم گوشیمو روشن کرد 59تماس بی پاسخ از جونگهو و 79پیام که همشوم یه مفهوم رو میرسوندن-کجایی ـ چرا جواب نمیدی.ـ چرا نمیای مدرسه ـ میدونی چقدر نگرانتم ـ نکنه بلایی سرت اومده 😂وای خدا اگه بگیرتم میکشتم.... یه جوری روزممو شب کردم و خابیدم (فردا) خیلی استرس دارم ممکنه حتا اخراج بشم سریع لباسام رو عوض کردم و راه افتادم تو راه رو های مدرسه میدویدم اروم چند تا به در اتاق مدیر زدم ـ بیا تو رفتم تو ـ بشین نشستم رو صندلی رو بروش که بینمون یه میز قهوه ای رننگ بود ـ خب ات: اقای مدیر من متاسفم من واقعا حـ... ـ میدونم جونگهو گفته بود که حالت خوب نبود و مریض بودی اشکالی نداره این دفعه بخشیده میشی حالا هم برو سر کلاست ات: خیلی ممنونم و ازونجا رفتم بیرون رفتم و نشستم رو صندلی همیشگیم جای جین هو جونگهو خالی بود چرا امروز نیومده جین هو که پیش اعضاست ولی جونگهو؟ بیخیال (دو روز بعد) مثل همیشه داشتم بر میگشتم خونه که دوتا پسر داشتن میومدن سمتم کوچه خالی بود و سگم پر نمیزد که..ـ یهو یه پسر با موتور سیکلت ظاهر شد کلا شو برداشت و چهره ی اشنا تهیونگ نمایان شد(مثل عکس بالا)
که جونگ کوک هم اومد اینا اینجا چیکار میکنن😳جونگ کوک: هی خجالت هم خوب چیزیه برین پی کارتون (عکس کوک در بالا) اینجا چه خبره اون دوتا رفتن و من موندم و این دوتا و یه عالمه تعجب ات: شماها اینجا چیکار میکنین تهیوتگ: قضیش طولانی کوک: من و ته و ییبو تصمیم گرفتیم یه مدت اینجا بمونیم ات: بعد کجا میمونین کوک: خب معلومه دیگه خونه تو ات: چی با اجازه کی کوک: من نیاز به اجازه ندارم ات: پرو... وایسا ببینم ییبو هم اینجاست کوک: اره ات: کو تهیونگ: رفته خودشو سر و سامون بده ات: منظورت چیه اون که قیافش خوبه. و تیپشم هزار ماشالله ولی بدرد اینجا نمیخوره 😹کوک: چمیدونم حتما رفته موهاشو درس کنه ات: نه موهاش که خیلی قشنگن بلند و مشکی و خوشگلن تهیونگ: ببین بحث به کجاها که کشیده نشد (۱ساعت بعد) تهیونگ و کوک لم داده بودن رو کاناپه و تلویزیون میدیدن منم نشسته بودم کنارشون و رامن میخوردم و فیلم میدیدم کوک: اوم.... راستی.. یادم رفت بهت بگم... امروز تو مدرسه تو ثبت نام کردیم رامن گیر کرد گلوم و داشتم سرفه میکردم ات: .چ.... چی.... تهیونگ یه لیوان اب اورد برام گرفتمش و یکمشو خوردم ات: چی میگی چرا کوک: چرا داره یادت رفت جین هو گفت نباید مدت زیادی اینجا بمونی خب ماهم اومدیم برای محافظت ات: محافظت از چی وی: تو ات: اما چرا کوک: همین یه ساعت پیش اگه نمیرسیدیمـ.... تهیونگ: بسه
ا ز زبان ییبو موهامو قهوه ای روشن کردم و الان از قبلم خوشتیپ تر شدم کاش ژان اینجا بود و میدید 😌البته من قبلا هم جذاب بودم ها اما الان جذاب تر شدم از زبان ات داشتم تلویزیون میدیدم که زنگ خورد درو باز کردم که ییبو رمز درو زد و اومد تو ات: تو چطور رمز درو زدی؟ ییبو: تهیونگ گفت.... بلخره تو یه کار بدرد خورد 😑تهیونگ: 😑ات: وایسا ببینم. ... تو خودتی؟ ییبو: معلومه که خودمم فقط جذاب تر😌کوک: انقدر به خودتت نناز ییبو: گشنمهههه.... خلاصه که شام خوردیم و من ظرفا رو شستم ییبو: کجا بخوابیم؟ ات خانم ات: این خونه فقط دوتا اتاق داره کوک: خوبه همون دوتا رو هم داری ات: 😑ساکت شو😑👊ییبو: منو کوک تویه اتاق میخوابیم بریم کوک من رو تخت خوابیدم و کوک هم رو کاناپه کنار تخت دراز کشید بالشت و پتو کنارمو انداختم سرش ییبو: هوی اینا رو یادت رفت کوک: 😑از زبان ات من رو تخت خوابیدم و تهیونگ هم رو کاناپه بعد چند دقیقه دیگه تکون نخورد
فک کنم خوابیده رفتم کنارش و پتو رو که از روش رد شده بود رو بزارم روش که دسمو گرفت و چشماشو باز کرد ات: ت.... تو. تهیونگ: میخوای چیکار کنی ات: دیوونه ای میخوام پتو رو بزارم روت تهیونگ: نمیخواد و خودش کشوندش رو خودش چیشششسش پسره ی خر رفتم و دراز کشیدم رو تخت و خوابیدم از زبان کوک کلامو بیشتر اوردم جلو چشمام و اروم اروم بین جمعیت راه میرفتم رسییدم به یه مردی که داشت جواهرات میفروخت و یه زن داشت ازش خرید میکرد و منم که دیدم هواسش نیست زود دستبند نقره ای رو برداشتم و متوجه نشد یه پوزخند زدم و خودم محکم کوبیدم به یه دختر جوون که که افتاد زمین کوک: اوه خانوم حالتون خوبه ☆ حواستون کجاست اقا کوک: متاسفم و دستم گرفتم سمتش و کمی خم شد و از اون طرف اون یکی دستمو کرد تو جیبش و یه دستبند دیگه پیدا کرم بدون اینکه متوجه بشه گزاشتمش تو جیبم بعد ازینکه اون خانم رفت شروع کردم به راه رفتن
اخه اینا چقدر خنگن که متوجه نمیشدن دستمو برم تو جیبم تا متوجه بشم خنجرم اونجاست سر جاش بود با خیال راهت در هال راه رفتن بودم که سر جام میخکوب شدم جونگهو: متاسفم اما اینجا جای یه دزد نیست.... همین الان دستبند اون خانم رو بهش پس میدی کوک: هه به همین خیال باش تـ..... چشمامو از ترس باز کردم رو تختو نگاه کردم ییبو با خیال راحت خوابیده بود این قدر عرق کرده بودم که داشتم نفس نفس میزدم من... من چیکار کردم داشتم چیکار میکردم.... اون فقط یه خواب بود اره.... سریع رفتم تو اشپز خونه و یه لیوان اب خورد اون جونگهو برادر ات بود مگه میشه؟ ..... نکنه اون گزشته ی منه اما اگه اون گزشته ی منه جونگهو اونجل چیکار میکرد چرا دستبند اون خانم رو برداشتم..... مگه من قبلا دزد بودم؟ رفتم تو اتاق و با هزار فکر و خیال خابیدم
از زبان یوگیوم.... الان تک تک موهامو یکی یکی میکنم داد زدم: مگه من نگفته بودم شاگردا رو برای اموزش ببر توی جنگل پشت قصر-متاسفم یوگیوم: متاسف بودنت به چه درد من میخوره میخوای مردم رو به کشتن بدی گفتم ببرشون اونجا که به کسی اسیب نزنننننن - من.... من یوگیوم: اینبارو میبخشم اما بار دیگه با ویلی و ویلن روبرو میشی از ترس میلرزید- چ... چشم اون رفت و به اون صندلی ای که همیشه ات مینشست تکیه دادم داشتم فک میکردم که جکسون ارتباط ذهنی گرفت جکسون: فردا ویلی و ویلن برمیگردن هواست باشه چیزی کم نباشه ازشون پذیرایی میکنی و همه چیزو میسپوری به اونا و برمیگردی یوگیوم: اخجون میرم خونه بغلی ات مردم ازاری جکسون: حتا فکرشم نکن یوگیوم: اون وقت چرا جکسون: چون اونوقت دم در قصر میخابی میدونم هرچی هم که بگم گوش نمیدی برای همین الان بالشت و پتو تو از پنجره اتاقت انداختم بیرون یوگیوم: میرم خونه ات میخابم اگه نیاریشون داخل جکسون: راجبش فک میکنم و ارتباط ذهنی رو قط کرد (۳ ساعت بعد) یوگیوم: اینجا رو هم بزن...زود باشین زود....تا ساعت ۹ بیشتر وقت نداریم..... داشتن قصر رو تزئین میکردن برای خوش امد گویی به ویلی و ویلن اخه چه خبرشونه ۷ سال تمام رفتن سفر معلوم هست اون جونگهو چه قلطی میکنه ۷ سال رنگ اتاقمو ندیدم........
8 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
عالی بود
یه سوال ییجان رو میشناسی؟
اره😂👍
منم میشناسمشون😁
عرررررر چه خفننننن لنتی اینارو از کجات در میاری اخه انقد باحالننن
😂😂
من پارت بدیو موخام
هر موقع وقت کردم میزارم😂👌
هیممم😂
پارت جدیدو گزاشتم🌹
یسسسس پارت جدید من برم عر بزنممممم👩🏻🦯🥲