7 اسلاید صحیح/غلط توسط: 🤍🌸Rose انتشار: 3 سال پیش 294 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
بــه نام او پارت دوازدهم پر و پیمون تر از قبلی جهت جبران🔥💖پارت بعد از این، یکم عجیب و گنگه اگه نمیخای از دستش بدی زودی فالو کن کیوتی🔮😘 بریم برای داستانـمون
آنچه گذشت♡کم کم چشماش گرم شد و کنار هم خوابیدیم گرچه که من خوابم نمیبرد🎐🥰... ♡
صبح روز بعد.... 💖
(جونگکوک):ا/ت... ا/ت بلند شو نزدیک ظهره
(ا/ت):هوووم🤧😮💨چی شده؟؟
(جونگکوک):لنگ ظهر شده😂پاشووو خرسی من
_آروم چشمام رو مالش دادم و با چشم های نیمه وا نیم نگاهی بهش انداختم، ی لیوان پرحرارت که به نظر محتواش قهوه بود در دست داشت
(ا/ت):سر ظهرو قهوه😂😂؟؟
(جونگکوک):حالا😇
(جونگکوک):پاشو ببین برات صبحونه سوکجین پز اوردم😁😂
(ا/ت):اوه مای گااد سوکجینـی🤣باشه باشه
_نشستم، کمی خودمو کش دادم و چشمک ریزی به بانی هدیه کردم
بعد انجام روتین صبحگاهی روی صندلی ی میز توی اتاق نشستم و جونگکوک ظرف صبحونم رو برام اورد
همینطور که با آرامش خاصی لیوان قهوه اش رو هم میزد با نیروی چشماش سعی در آب کردن من داشت🥲🥺
...(ا/ت):میشه بهم خیره نشی؟خجالت می کشم🥺❤️
(جونگکوک):چرا اخـه...آدم که نباید این فرشته زیبایی رو از دست بده😌
(ا/ت):😅😅😅😮💨
(جونگکوک):راستی...به پسرا ی چیزایی گفتم و قراره امروز یکم فارسی یادشون بدی ی کوشولو...
(ا/ت):یاحححح جی کی
(جونگکوک):چی شده؟
(ا/ت):هیچی خجالت میکشم🥺
(ا/ت):اخخیییش که مثل خودم جذاب خجالتی هستی😍❤🔥بدو بخور بریم
(جین از بیرون): یاااااح جونگکوکا پس ا/ت چی شد؟؟؟ همه چی اماده هستا!!
(جونگکوک):آمدیم😂
(ا/ت): صبر کن ببینم چه خبره؟؟
...
(جونگکوک):بخور دیگه چقدر نق میزنی😂❤️
(ا/ت): اممممم ساعت چنده؟
_جونگکوک نگاهی به ساعت مچیش انداختو گفت....
(جونگکوک):ساعت 10:36 دقیقه و 7 ثانیه😂😂😂
_کمی خندیدم و صبحونم رو سر سری خوردم...
(ا/ت با عجله):خب نگفتی چه نقشه ای برام کشیدی آقای چان
(جونگکوک):قراره دبیر فارسی بتص شی😍😂
(ا/ت):😳😳
_....بدون اینکه بزاره چیزی بگم دستم رو کشید و کشون کشون برد توی هال
(ا/ت): ااااا سلام به همگی😄😅
(بتص):سلاممم صبح بخیر خانم!
_ی نگاهی به دور برم انداختم...تخته... ماژیک و...همه چی آماده بود واقعا شوکه شدم... عجبا😑
_خلاصه که از 11 و اندی تا 14 ظهر که وقت ناهار بود تدریس کردم و خیلی خوش گذشت
دم دمای ناهار رفتم سر میز نشستم
پسرا هم با شور و شوقی که از زبان فارسی داشتن امدن سر میز❤️
_بعد از ناهاره... دور هم جمعیم😅
و قراره چراغ قرمز سبز بازی کنیم
بین اون همه پسر خجالت میکشیدم
اما خب....
*هوووو نفس عمیق تو میتونی امتیاز بیاری*
دور اول و دوم گذشت و من امتیازی نیاوردم😑🥲 *خب پسرن دیگه چه میشه کرد...*
دور سوم نوبت من شد که برم به عنوان راهنما واستم😂..... در لحظات اخر جونگکوک و تهیونگی نزدیک عروسک آرمیونی بودن که قرار بود کش برن(ون/وان)
منم با سرعت قرمز سبز اعلام میکردم و باهم می خندیدیم
جو بسی سنگین بود
تا اینکه..... 😂 جونگکوک خیر سرش عروسک رو قاپید حالا من بدو اون فرار🤣 ولی خب... 😜نزاشتم در بره و سر مبارک رو در دست گرفتم.....
جونگکوکی جوری با ذوق میخندید که چشماش بسته شده بود
(جونگکوک):ا/ت ولممم کن تسلیممم🤣🤣🤣
(ا/ت):اول اون عروسکو بده جناب...
(پسرا): 😂😂😂
_همینطور که عروسک رو میداد بالا به فارسی گفت...
عاشگتم ا/ت
(ا/ت) 😍😍😍منم همینطور
(شوگا):بسه بسه بریم راند بعدی😂
_از شانس من راند بعد جونگکوک راهنما بود
قلبمممم دیگه چیزی ازش نمونده امده تو حلقم😂🥲
نمیدونم چرا ولی استرس زیاده
خبـ..... استارت!
لحظات نهایی بود که بنده و شوگا خزان خزان به عروسک رسیدیم
گرچه جیمین هم نزدیک بود...
جونگکوک چشم در چشمم انداخت و بهم زل زد... نمیدونم چرا ولی باعث شد عزمم رو جزم کنم و به سمت عروسک برم🤥🥺
چنگی به عروسک زدمو ورش داشتم اما جونگکوک عین رعد و برق واکنش داد و منو گرفت
جوری منو توی بغلش جمع کرد که ناخواسته جیغ میزدم
(بتص):فایتینگگگگ😂
(جونگکوک):یاح ببین کی اینجاس
(ا/ت):باشه باشه توام بردی🤣
~بعد از پایان دورها من با یک امتیاز مشترکا با نامی ته جدول بودیم
و می بایست اخر هفته ی بعد اعضا رو دعوت می کردیم😅😅
حدود ساعت 16 بود که به همراه جونگکوک خوابگاه رو به مقصد گشت و گذار ترک کردیم... هعی شکرت...
بعد کلی بازی و تفریح،کافه، پارک و سینما به علاوه گشت در شهر ساعت 11 شب منو به خونه شخصیش برد
(جونگکوک):دادام اینم خونه خودت
وسایلت هم اینجاست فقط کافیه پیداشون کنی اینجا رو خونه خودت بدون🥰
(ا/ت): واییییی ممنون😍تو خیلی مهربونی🥲😇
(جونگکوک):از تو بیشتر نمیشه خب من برم توام استراحت کن سعی میکنم روزی ی بار بهت سر بزنم❤️
(ا/ت):همین هم از سرم زیاده لطف میکنی... خسته نباشی...
(جونگکوک) خب من برم...(سپس به فارسی) خداحافظ....
(ا/ت):👋🏻👋🏻☺️
_.... هوف... روز عجیبی بود
عکس های زیادی تو گوشی جدیدی که جونگکوک برام خریده هست
یک روز فکرشم نمیکردم این همه باهاش عکس بگیرم😄
لباس خواب پوشیدم... روی مبل نشستم و ورق زنان عکس ها رو نگاه میکردم......... 😴😴😴(خوابید)
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
اجو عالی بوددددددد
مرسییی🍊😘☺️
اوخیییی خیلی گشنگ بود😍😍😍
مرسی آجی کیوت خودم💜🔮
عالییییییییی
مرسی کیوتیییی💕
عالللیییی بببووووووددددددد پاررتت بععدو تورووخدااا زوود بزاااااارررر ☺😊😘
چشم حتما نپص مرسی که هستی