
نوشته بود : اقای مقاره مرسی بابت امروز شما باعث یه اتفاق مهم توی زندگی من شدین میشه بابت تشکر ببنمتون امیر جواب داد: سلام امیدوارم همیشه موفق باشین چشم تو این هفته حتمما همو میبنیم صبح شد امیر زنگ زد رهام امیر: رهام داداش بگو کجایی بیام ببنمت رهام : خونه هم امیر: باشه الان میام داداش امیر رسید رفت بالا رهام: سلام امیر: سلام داداش قشنگم بیا این شکلات برای تو
رهام: میخوای با این کارا بچم کنی امیر: اخی بچگیاتم قشنگه رهام : نمیخواد بچم کنی چایی یا قهوه امیر :چایی رهام : امیر من معذرت میخوام دیشب اعصابم خورد بود سرتو خالی کردم میدونم قصدت خوشحال شدن من بود امیر :الهی دورت بگردم قشنگ ترین داداش دنیا رهام: اهان گفتی داداش با علی اشتی کردی امیر: نه پس خبرا میریسه رهام: مسعود باید زود تر از من با خبر بشه دیگه امیر: دورت بگردم بخشید رهام : فدات بشم من حال خوب من دوست دارم
امیر :بعد از اینکه پیاده شدم سوار یه ماشین شدم یهدختره هم سوار شد رهام: خب داره جالب میشه امیر: عههه مسخره بازی نکن تعریف کنم دیگه رهام : تعریف کن امیر: بعد بهم دایرکت دا دگفت مخوام تشکر کنم بابت اینکه گذاشتی تاکسیتون منم برسونینمیخوام ببنمتون تسکر کنم رهام: خب چرا دست میجبونی قرار بزار دیگه امیر: اخه من این دخترو یه بار بیشت ندیدم زشت نیست باهاش قزار بزارم رهام : نه داداش
خیلی هم خوبه منم با مهدیس رستوران قرار گذاشتم تازه خودم خواستم حالا که دختره خواسته امیر: پس بزارم برای فردا خوبه رهام: اره خیلی خوبه امیر: داداش عه فقط میخواد تشکر کنه دیگه رهام : چیزی نگفتم که امیر: داداش من دیگه برم رهام: باشه برو خداحافظ بهم خبر بده که فردا کجا میرین امیر: باشه امیر که رفت مهدیس زنگ زد مهدیس: رهام دلم برات تنگ شده فردا میتونیم قرار بزاریم همو ببنیم رهام : باشه فردا میام دنبالت برای ناهار بریم بیرون مهدیس: باشه خداحافط رهام: خداحافط
ملیکا هم به امیر پیام داد ملیکا : امیر فردا برای ناهار ساعت 2 اینا اینا میتونی امیر: اره پس فردا میبینمت ملیکا : باشه میبینمت سیو بای فردا
نظرتو تو کامنت بهم بگو تا پارت بعدی خداحافظ
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تازه داشتم خوشحال میشدم که بابای مهدیس نزاشت مهدیس زن رهام بشه بعد الان امیرم اضافه شد :)خیلی قشنگ داره پیش میره ادامه بده:)💕
اونجا هایی که امیر و رهام با همنو با یه ادامش خاصی مینویسم اما اونجایی که رهام و مهدیس یا امیر و ملیکا با همن و سریع مینویسم
اخ منم تو نوشتن همینم با عص مینویسم اسم رها و انا میاد مثل چی مینویسم زود تموم 😂
شمارم
میشه پارت بعد رو امشب بزاری من دارم سکته میکنم😢
ببخشید دیشب خوابیدم امروز اگه رسیدم
گذاشتم
دیدم مرسی😍
تو کی میزاری پارت بعدو اونجا هایی که تو رمانت عسل هست و با امیره عسل دلم ضعف میره😍
دارم مینویسم تا ساعت ۵ میزارمش قراره این دفعه بیشتر امیر با عسل باشه خودم عشق میکنم بعد نوشتنش 😍 میگم که عاجی میخوای ش م ار م رو بدم حالا یا تو وات یا تو شاد بهم پیام بدی اونجا حرف بزنم
اره بده فقط بهم یاد بده چطوری تو شاد بهت پیام بدم زیاد وارد نیستم