راز جعبه معجزه پارت 1

الینا:مریییییییییییییییییییییی،کجایی؟چرا نمیای؟کلاس داره شروع میشه!مرینت:اومدم بابا چقدر داد میزنی.و با هم به سمت مدرسه راه افتادن.(جامپ به دو دقیقه بعد)کلویی:چقدر دیر کردین!بدویین تا خانم بوسنیه نیومده.الینا:سلام کلویی.دلیلش رو که میدونی.(به مرینت با سر اشاره میکند)زویی چطوره؟کلویی:زویی هم خوبه.حالا بدویین شما.الینا،مرینت و کلویی به سمت کلاس می روند.الیا(-*):سلام کفشدوزک.مری:لوم نده صلوات.باز خوبه چیزی تو کفشدوز بلاگ نزاشته&*2(-)چندبار بهت بگم تو جمع بهم نگو کفشدوزک؟الیا:(-)باشه کفشدوزک:).مری(-):آه *:-یعنی زیرلب.*2:&یعنی تو دلش میگه

(فلش بک به 10 دقیقه قبل)آدرین وارد کلاس میشود.نینو(-):سلام پیشی سیاه.آدرین(-):برای بار آخر میگم،منو گربه سیاه یا پیشی سیاه صدا نکن.مخصوصا پیشی سیاه.نینو(-):باشه پیشی سیاه:).آدرین: ز.ه.ر.م.ا.ر&(پایان فلش بک)خانم بوسنیه به داخل کلاس میاید.خانم بوسنیه:خب بچه ها، صف...همان موقع صدای بومممممممممممممم می آید.خانم بوسنیه:بچه ها برید خونه هاتون.یادتون نره که فصل 5 و 6 کتاب ریاضی روبخونید

از زبان مرینت:رفتم توی دستشویی دخترونه و گفتم:تیکی دختر کفشدوزکی آماده.از زبان آدرین:رفتم توی دستشویی پسرونه و گفتم: پلگ تبدیل گربه ای.از زبان ارباب شرارت(نکته:توی داستان من گابریل ارباب شرارت نیست و لایلا ارباب شرارت شده):یه احساس منفی حس کردم و گفتم:نورو بال های تاریک.و اون فرد رو شرور کردم.ا/ش:معجزه دزد من ارباب شرارتم.من به تو قدرتی میدم که بتونی هر معجزه گری رو پیدا کنی.اما در عوض دوتا گنج میخوام.م/د و ا/ش همزمان:معجزه گر کفشدوزک و گربه سیاه.از زبان م/د:هیچی جز یه رادار جلو چشمم نمیدیدم.رفتم خونه نگهبان و جعبه معجزه رو برداشتم.

فرست لایک❤️

که دو تا معجزه گر دیگه حس کردم:گوشواره کفشدوزک و حلقه گربه سیاه.صدای ارباب شرارت:زودباش معجزه دزد،معجزه گراشون رو بدزد😈م/د:حتما ارباب شرارت.جعبه معجزه رو قایم کردم و رفتم.از زبان گربه سیاه:رفتم بالا و کفشدوزک رو دیدم.گ/س:سلام به تو بانوی من بانوی من سلام به تو.کفشدوزک:الان وقت مسخره بازی نیست پیشی.گربه سیاه:باشه کفشدوزبانو.کفشدوزک:منو به این اسم صدا نکن.که یهو...

که یهو تموم شد😂