
خب متاسفانه پارت ۵ منتشر نمیشه منم براتون یک خلاصه مینویسم اگر گذاشتند برید کامل بخونید خب لونا برای آدرین و مرینت یک چیزی رو توضیح میده میگه شما دوتا باهم نسبت دارید و این داستان را براشون میگه که میگه ۲ برادر شاهزاده های کشوری بودند که یکی قدرت خورشید که گرما بود راداشت که آراشید نام داشت و اون یکی شاهزاده که پیام داشت قدرت باران و آب ها را داشت که پیام نام داشت روزی این دو سر این که قدرت کدوم بیشتر است دعوا کردند که قدرت آنها توسطه الهه ها گرفته شد و تا سه نسل آینده قدرتی به هیچ کدوم نرسید و آن ها قصر ها و نام پادشاهی خود را تغییر دادند یکی کشور خورشید و دیگری کشور باران که الان قدرت ها به شما ها رسیده و می روند خانه و همه چیز و به پدر و مادرشان توضیح میدهند که میگویند باید باهم بیشتر رفت آمد کنیم و آدرین اینا میان قصر مرینت اینا

خب آدام هی داستان لباس مرینت هم که توی اون پارت گذاشته بود و توی عکس گذاشتم) از زبان آدرین :مرینت واقعا عالی شده بود بعد از سلام. کردن پدرو مادرتون گفتند که برید داخل اتاق مرینت که وارد اتاق مرینت شدیم واقعا خیلی اتاق شیمی داشت داشتم دید میزدم که مرینت گفت:دید زدند حروقت تموم شد بیا روی قدرت هامون کار کنیم

اتاق مرینت

اتاق لباس مرینت
آدرین موافقید کرد وما مشغول تمرین شدیم من گفتم من میگویم آب حافظه داره حافظه ای پیش از حافظه انسان که چشمانم را بستم که آب از دستانم شروع کرد به یخ آمدن چون من از کودکی بدن سری داشتم آب ها تبدیل به یخ و باران و برف میشد من گفتم برف که داخل بال کن را کلا برفی کردم از زبان آدرین ما
واقعا عالی بود گفتم محشره که گفتم الان نوبت منه و گفت ای خورشید درخشان بشو نور من بشو خورشید من بیا به دست من که یک دفعه موهام آتشی شد و از دستان گرما زد بیرون از زبان مرینت:فوق العاده بود گفتم عالیه
خب بچه ها بقیه رو نمیتوانم بنویسم چون فردا امتحان مطالعات دارم شاید نتونم تا یک مدت براتون آدامه شو براتون بزارم درمورد این پارت نظر بدید میدونم که خیلی کم بود واقعا ببخشید بای نظرو لایک فراموش نشه 😍
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی هست 😘😍
عالی
مرسی عزیزم حتما ولی من به علت امتحانات زیاد نمیتونم بنویسم انشالله از ۲۶ دیگه شروه میکنم زیاد نوشتن 😍🤩
من چند تا 0یز دیگه هم گفته بودم ولی انگار تستچی اونا رو نفرستاده 🙁
عالی
مرسی عزیزم
امید وارم که نارحت نشده باشی شاید ناراحت بشی ولی تستچی اومد نظارت رو گزاشته تا اگه داستانم ن یه جایش بد بود یکی بیاد بگه دیگه خواهش اینجوری ننویس 🌹❤️♥️
باشه عزیزم منظورت چجوریه ؟ من که همه چیز رو رعایت کردم اگر میشه توضیح بده
خوشحالن ناراحت نشدی آخه بعضی ها وقتی بهشون میگم کلا بهم توهین میکنن
منظورم این هس که مثلا برای یه دونه عکس که حالا مثلا بگیم لباس مرینت هس یه دونه اسلاید نزار و خوب اول همون صفحه عکسی که میخوای رو بزار بعد یه پرانتز باز کن و بنویس مثلا عکس لباس... خوب منظورم اینکه اسلاید ها رو خراب نکن و بیشتر بنویس آخه خیلی کم مینویسی و خوب اگه هرچی بیشتر بنویسی خیلی بازدید کننده هات رک یاد میشه و دنبال داستانت میکننو خو یه نفر هم بود من بهش چند تا نکنه و اشکال هاب داستانش رو گفتم اونم الان داستانش خیلی خوبه
من اینایی که بهت گفتم رو خودم انجام دادم و به نتیجه رسیدم حالا هر چند که دیگه داستانم رو ادامه ندادم ولی خوب جوری مینوشتم که طرفدار خوششون بیاد و خوب زیاد مینوشتم و رود رود مینوشتم و خوب اگه تو اینایی که گفتم رو رعایت کنی و داستان خیلی خوب بشه من به قولی که دادم عمل میکنم و داستانت رو معرفی میکنم و همش رو میخونم و نظر میدم
امید وارم که ای چیزایی که گفتن رو انجام بدی تا داستانت یکی از بهترين داستان های تستچی بشه 🌹♥️🙏🏻