دیدار عشق (۳)

درحالی که از دست بابا ت اعصبانی گریه هم می کنی که عموت دلداریت میده و به بابات میگه: مگه تو نمی دو نی بخاطر هیونگ آیسا دیکه نتونیت که چان (چانیول از اکسو)و جون کی (کوک از بی تی اس)رو ببینه 😡😡و دیگه نتونس کلمه آسی رو بشنوه 😬😬😬

از زبان کوک: من وقتی اسم جون کی و آسی رو شنیدم باورم نمی شد که این دختر همون کسی باشه که تو بچگی میشناختمش از زبان چانیول: داشتم اعضا رو می بردم که دیدم منجنیر بی تی اس داره سر منجنیر ما غر میزنه و اون دختر که قرار بود طراح و گریمر ما بشه داره گر یه میکنه که اسم چان و جون و آسی رو شنیدم شکه شدم بلند (نه خیلی که منجنیر و اون دختره بشنوه )گفتم آسی برگشته اعضا: کی برگشته??? چانیول: هیچی بعد که اروم شد رفتیم جلو

بابات: آیسا میخوای برای انیکه از دلت دربیاد همگی بریم کافه تا هم حرف بزنیم هم تو خودتو به بقیله معرفی کنب رزومتو بدی بخونن تو: باشع ولی باید بزاری من بعد کافه برم کلوپ😎😎ب بابات: باشع

کافه: تو من پارک _آیسا هستم و تقریبا ۱۹سالمه و اینکه اینم رزومم بفرمایید اول میدی اکسو و اعضا با خوندن رزومه تعجب میکنن و میگن: ببینم همه ی اینا واقعا برای تو ان 😧 قیافه تو😏😏😎😎قیافه اعضا: 😓😓😓😱😱😱

بعد از اکسو بی تی اس رزومتو خوند و مثل اکسو خیلی تعجب کرد منم نیش خند زدم و گفتم : خب من میتونم برم بابا که یهو دو نفر گفتن: آسی لوسی کی بر گشته (نویسنده: قطعا نمی خواین که اذیت ش کنین چانیول نه فقط میخایم بدونیم خودشه یه کوک: نه )توبا لکنت و تعجب گفتی: کی منو به این اسم صدا کرد ..،

ادامه ی حرف تو: ک... کی منو به این اسم ص...دا زد بعد اشک تو چشما جم شدو گفتی این اسمو فقط چان و جون کی میدونه اعضا ی هر دو گروه تعجب کردن و گفتن: این اسم از کجا بلدی? نکنه تو همون دختری چان و جونکی میگفتنی 😧😧😧

تو:میشه بگین کدو ما جونکی و چانن? اعضا اون دو تا رو نسونت میدنو میگ : این دوتا تو: اگه این طوره فقط با یه سوال میتونم بفهمم خودشونن یا نه سوالت: وقتی من میرفت شما یاد گاری چی دادین?? چان و جونکی همزمان گفتن: گردنبند قو

این پارتم تموم شد😍😍😍😘😘😘

تا پارت بعد منتظر من باشید🙋🙋🙋🙌🙌🙌

💗💗💗💗💗💗💗💝💝💝💝💝💝💘💘💘💘💘💘💕💕💕💕💓💓💓💜💜💜💟💟💟💞💞