عشق فراموش شده 💔p.10.

انچه گذشت ❤️ها جونگ سوک این چی میگه 🤍ولش کن همش دروغه همه ی اینا دروغه ‌.💚نخیر خودت داری دروغ میگی .فکر کردی من نمدونم این گردنبند رو از یجا کش رفتی چون اصل این گردنبند توی موزست و تو یه مشت دروغ تحویل من دادی .(الان جونگ سوک و تهیونگ مشغول جر و بحثن ) ❤️بس کنید (اروم )گفتم بسسسس کنیددد(بلندددددد گفت) دیگه از دستتون خسته شدم 😫😫😫😭😭😭دیگه نمیخوام ببینمتون .( میدوه به سمت خیابون)💚اتتتتتتتت🤍مراقبببب باشششششش .......

و بووووومممم💥💥💥تصادف میکنه . 💚اتتتتتتتت🥺🥺🥺🤍اتتتتتتتتتت😭😭(الان همه دور ات جمعشدن)💚برید کنار برید کنار اتتتتت😭😭😭🤍زنگ بزنید اورژانس 🥺🥺 🚨بی بو بی بو . (بچه ها از این به بعد نقش های متفرقه مثل دکتر ،فروشنده،خدمتکارو.....رو با 🤎این نشون میدم )🤎برید کنار برید کنار . میرن تو اتاق عمل .💚میکشمت میکشمت همش تقصیر توئه😡🤬🤬😠🤍تقصیر منه یا تو ؛تویی که زندگیه مارو بهم زدی ها😡💚من به هم زدم یا تو که عشقم رو ازم گرفتتییییییی 😤🤍تو مجبورم کردی برات اون گردنبند رو بیارم 💚هاع گردنبند چه ربطی به ات داره

🤍من اون گردنبند رو از خونه ی اونا دزدیم و مجبور شدم که میله رو بزنم تو سر ات .و کل ماجرا رو برای تهیونگ تعریف میکنه .💚نه نه یعنی تو داری میگی که من باعث این شدم که ات فراموشی بگیره ،تصادف کنه و الان تو اتاق عمل باشه 😫🥺(همون لحظه دکتر از اومد از اتاق عمل بیرون )💚دکتر حال ات چطوره ؟🥺🤎من یه خبر خوب دارم و یه خبر بد .۱ اینکه حافظه ی اون خانوم برگشته 💚🤩چه خوب 🤍واقعا😣.🤎بله و اما خبر بد اینکه معلوم نیست که ایشون بهوش بیان یا نه؛با اون ضربه ای که به سرش خورده امکان اینکه بهوش بیان خیلی خیلی کمه 💚چی😟😕🥺😭

ادامه تو نتیجه