بعد رفتن پیش کانگ و هیونگ
(از زبان کوما):رفتیم پیش هیونگ و کانگ
لی:سلام پسرا اممممم وسایل من کجاس؟
کانگ:بالا بیا بریم با هم بیاریم کلی خرت و پرت اونجاس
لی باشه
با لی رفتیم بالا چند تا جعبه ی بزرگ اونجا بود فکر کنم وسایل لی بود
هیونگ:لییی بیا اینم موایلت
و موایل رو پرت کرد سمت لی
لی مویلش رو نتونست بگیره و بزور اونو گرفت و چسبوند به دیوار
ولی کوما رو ت دیوار قفل کرده بود
چند دقیقه سکوت!
لی قرمز شده بود
من(کوما):لی چی کار می کنی؟
لی:چیییییی نهههه نمی خواستم این کارو کنمم
دیدم کانگ داره می خنده و بعد با موایلش ی کاری می کنه
به موایل لی ب صدا در می یاد
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
سلام داستانت عالی بود پارت بعدی رو هم بده😢
عالیییییییییییی
عالیهههههه پارت بعددددد