خب خب خب گایز منننن حالتون چطوره🤩🙂خیلی خیلی خیلی عذرمیخوام که دیر به دیر میزارم دیگه فک کنم خودتون میدونین جریان چیه🙂💔ولی امیدوارم که دلخورنشده باشین ازم🙂✨خب دیگه لطفا منتشرش کنین چیزی هم نداره🙂.....لطفاااا🥺😪
بیمارستان ساع6عصر:
جلوی در ورودی ایستاد و چشماشو بست تا هوا رو بهتر بو بکشه🍃✨....+هوممم چقدر حس خوبی میده حسو حال بعد از بارون🥺😪....همکارش رو اون طرف میبینه و با خنده میره پیشش...+او سوهو اینجا چیکار میکنی مگه عمل جراحیت تموم شده؟🤩😬...سوهو با خنده ی کسل کننده ای:هووو خیلی وقته تموم شده😪🙂و میخوام هرچی سریع تر برم خونه...+عه مگه نمیای پیش منو بچه ها😐🥺....سوهو:معلومه که میام😅 فقط میخوام یکم زود تر برم چون خستمه😪😖...چه یون لبخندی میزنه بعد با هم چند دور قدم میزنن و حرف میزنن....یهو چه یون اخماش از تعجب رفت تو هم😶...+ا...امم سوهو بهتره بری استراحت کنی مزاحمت نمیشم☺️....سوهو با تعجب:امممم ب..باشه پس خدافظ😶...چه یون سریع میره سمت نیمکت سبز رنگی که کنار باغچه بود😪....
روی نیمکت لم داده بود و به اسمون ابی که خیلی اروم شده بود خیره شد🥺🔮....باد خنکی موهای طلایی رنگشو از روی چشماش کنارزد🥺🍃.....چه یون رسید و با خنده🙂....+ج...جیمین از کی تاحالا اینجایی🙂.....جیمین سرشو میگیره سمتش و چیزی نمیگه...چه یون میشینه پیشش...+اممم...پس اومدی هواخوری🤩کار خوبی کردی از اون اتاق خفه اومدی بیرون🙂....-هوم...حوصلم سر میرفت☺️....+با دکترت حرف زدم گفت همین فردا مرخصی🙂....-ممنونم....+فقط یه چیزی....جیمین نگاش میکنه...+زود برگرد داخل چون هوا کم کم سرد میشه و ممکنه سرمابخوری🥺🙂...جیمین چشماشو میبنده و سرشو تکیه میده به صندلی🥺😪.....+من دیگه برم وسایلمو جم کنم چون شب نیستم☺️👋و بعد سریع میره.....
ربع ساعت بعد جیمین از سرما خودشو بغل گرقته بود و خوابش برده بود🥺....چند دقیه بعد گرمای عجیبیو حس کرد🌚🥺....چشماشو باز کرد و با تعجب با پتویی مواجه شد🥺🌚 بعد به اطرافش نگاه کرد و چه یونو دید که بالای سرش ایستاده و لبخندی عصبی طور بهش زده بود😬😂🤧....+مگه نگفته بودم هوا سرد میشه پس چرا گوش ندادی🥺.....جیمین شوکه سرشو میندازه پایین🥺....-م...ممنونم...+بهتره بریم داخل دیگه☺️🤗منم باید برم دیر میشه.....+بلند شو دیگه😕....چه یون به زور جیمینو بلند کرد😂🥺بعد دستشو انداخت دور گردنش و کشوندش😬....جیمینم از عمدحرکتی نمیکرد😂😐....+تکون بخور دیگه ینی اینقد حالت بده🥺😕....تا نصفه راه رفته بودن که چه یون وایساد....+هوو...هوو...ه..چقد سنگینی خب بجنب🥺🤧...-اعیشش مگه تو پرستار نیستی ....پس غر نزن🌚🥺....چه یون سرشو برگردوند و از نزدیکی صورتش با جیمین خجالت زده شد و به راهش ادامه داد😂🤧...جیمین لبخند شیطنت امیزی زد و زل زده بود به چه یونی که تا به حال اینقدر بهش نزدیک نشده بود😕....به اتاق که رسیدن چه یون صورتش از فشار زیاد تو هم رفته بود😬🥺.(خب مگه مجبوری😂).....(البت یه چیزی جیمینی وزن زیادی نداشت و بخاطر مریضی هم که دیگه بدتر ولی به هر حال برای دختر سنگینه🥺☺️)....چه یون نفس نفس میزد🥺😬....دست به کمر وایساد...+اووووه....کمرم چقد سنگینی اخه🥺😐....خب دیگه من باید برم و غذاتو خوب بخور🤗....-ص..صبر کن....چه یون با تعجب😕+امممم چیزی شده...جیمین لبخند کوچیکی زد🥺🙂....-ازت ممنونم🙂....چه یون شوکه سرشو تکون داد😶...+وظیفه ی من بود🙂☺️...بعد دوید و رفت😐😂.....
12 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
سـلـامــ کــیــوتــمــ❤️
مــنـــ یــــ ســولــویــیــســتــ تــازهـــ کــار تـــویــــ کـــمـــپـــانــیـــv®k هــســتــمــ❤️🏸
بـــه فـــنــامـــ مـــیــگـــنـــ ♡یـــلـــو لــایــت♡💛💫
یــلو لــایـــتــمـــ مــــیـــشــیـــ❤️😇
بـــیـــوگـــرافـــیـــمـــ تــــویــــ اکـــانــتـــمــ هــــســـتــ
فیک بعدی رو از جین بنویس😁
اوک🌚✨
تیک کلامم بیبی بیبی جان🌚😂
عشق به سبک موسیقی منظورمه😂😂😂
خداااااا خیلی قشنگ بودددددددد مخصوصا پیامش😭😭😭😭😍😍😍😍😍
ممنون بیبی🌚🙂💜
میگی بیبی دارم یاد فیک میوفتم، چشاتو درویش کن بیزحمت😐😂😂😂
فوق العاده بودددددددد واقعا محشر بوددد مرسی❤❤❤😢
ممنان بیب🌚💜
عررر بلاخره اومد🥺🥺
عالی بیددددد🥺
🌚💜