مغرور (تهیونگ) فصل ۲ پارت ۱۰

چه اتفاقی توی این پارت میوفته؟ تهیونگ=لطفا سریعععع دکتر=وضعیتشون خوب نیست ممکنه فوت کنن دکتر=حافظشون پاک شده مغرور...🖤⛓

تهیونگ=خو بریم بیرون؟ سوآه=باوش ولی دلشوره دارم احساس میکنم یه اتفاقی میخواد بیوفته تهیونگ=خورافاتی شدی باز تو بدو لباساتو بپوش من جلوی دره هتلم سوآه=باش تهیونگ رف پایین تو ام لباستو عوض کردی درو باز کردی دکمه آسانسور رو زدی رفتی پایین تهیونگ توی ماشین بود سوار ماشین شدی تهیونگ=بریم بازار برای بازارای اینجا خیلی قشنگ ان سوآه=باش بریم به سمت بازار حرکت کردین و رسیدین از ماشین پیاده شدید

باید میرفتین اونور خیابون تهیونگ دستتو گرف تهیونگ=بریم سوآه=باش بریم داشتید از خیابون رد میشدید یه ماشین با سرعت زیادی زد به شما و فرار کرد

تهیونگ بیدار شد تهیونگ=آی سرم س..سوآههه ........داستان از زبان تهیونگ=زنگ زدم به آمبولانس تهیونگ=سریععع تهیونگ بغلت کردو موهاتو نوازص میکردو بغضش ترکید

آمبولانس اومد و تو رو روی تخت گذاشتن تهیونگ ام سوار شد و رفتید رسیدید بیمارستان دکتر=وضعیتشون خیلی وخیمه ممکنه فوت کنن تهیونگ=چ.‌چی💔 دکتر رفت بعد از ۱ ساعت دکتر از اتاق اومد بیرون تهیونگ=چ..چیشد؟دکتر=حافظه شون رو از دست دادن تهیونگ=دروغ نگید شما دکترید که به هیچ دردی نمیخورید تهیونگ دره اتاق و باز کرد اومد پیشت ......‌‌‌‌داشتان از زبان تو=چشمامو باز کردم و از روی تخت پریدم به دستام نگاه کردم سروم تو دستام بود

عایش چرا هیچی یادم نمیاد آخه یه پسره اومد دستمو گرف هی میگف سوآه سوآه کیه آخه😐تهیونگ=سواه منو یادت میاد دیگه اره؟ سوآه=آقای محارم سوآه کیه لطفا از اتاقم برید بیرون تهیونگ=واقعا منو یادت نمیاد سوآه=نه حالا برو حوصلتو ندارم تهیونگ=بدو بدو رفتم پیشه دکتر تهیونگ=آقای دکتر دارویی برای برگردوندن حافظش هست؟ دکتر=داروش که هس ولی مولش زیاده تهیونگ=مثلا چقدر دکتر=۱ بیلیون تهیونگ=فقد انقد😑 یجور گف گرون گفدم حالا چیع میخامش برای بیمار کیم سوآه دکتر=اوه پول رو بدید

تهیونگ=این کارتم رمزش...... تهیون دارو رو گرف اومد پیشت سوآه=ای بابا دوباره که شمایید تهیونگ براید استایل بغلت کرد سوآه=هوی ولم کن تو کی هستی که به من دس میزنی تهیونگ بردت هتل و قرص رو به زور بهت داد سوآه=ایش چه تلخ بود حالا مرسی و میخام برم تهیونگ=کجا میخای بری😐سوآه=من چرا باید با یه پسر غریبه تو یه خونه باشم تهیونگ=چیشده تاحالا به دوس پسرت میگی غریبه😑سوآه=برو بابا دوس پسر چیع

سرت درد گرف سوآه=آییی سرم افتاد یروی زمین تهیونگ=چیشده یهو همه جی یادت اومد سوآه=واهای😐من کجام عه تهیونگ چرا اونجوری نگام میکنی تهیونگ=منو یادت میاد؟😐سوآه=آره دیگه تهیونگ بدو بدو اومدوپیشت و لباشو روی ل....ب...ا..ت گذاش

خب بوص بایییی دیدید که پادت بدی بود راستی تویه کمپانی تست دادم🥺♣️ شاید دیگه داستان رو ادامه ندم اگه قبول شدم ک دیگ باید بای بای کنید با داستان مغرور😹

لنت بر اسلاید اضافه😐

و دوبارع لنت😐😹

بایییی