
سلام اومدم با پارت ششم از فصل دو✨ میدونم دیر گذاشتم هم به خاطر اینکه امتحان دارم و نهایی هستم میدونید دیگه چه سخت میگیرن و منتظر بودم یه کسی چالشی که گذاشته بودم رو جواب بده

یلداتون پیشاپیش مبارک 🍉🍉 اول عکس بیرون کارا و ایسان میزارم سمت چپی ایسان و سمت راستی کارا ✨شروع پارت ششم از فصل دوم ✨ کیفم رو برداشتم و گوشیم رو پیدا کردم داشتم می ذاشتم تو که زنگ خورد تهیونگ بود &دخترا ساکت تهیونگ زنگ زد #باشه حول نشو جواب بده &الو سلام @سلام خوبی &مرسی خوبم تو خوبی؟ @ممنون اماده ای؟؟ &اره اماده ام اومدی؟؟ @اره بیا پایین دم درم &باشه الان میام فعلا @منتظرم فعلا #اوه چه زود دختر خاله شدی 🤭&😐 &تهیونگ پایینه منتظرمه وضعم چطوره ؟؟ + بزار نگاه کنم 🧐 ..... هیچی عالی هستی برو &باشه فعلا خداحافظ در رو باز کردم که بیام پایین که دیدم تهیونگ داره کنار ماشین راه میره خیلی استرس گرفتم
💛از زبان تهیونگ✨ وقتی گفت دخترا نمیان و من میام واقعا خوشحال شدم چون میتونستم با ملینا تنها باشم خیلی استرس داشتم گفت الان میام پایین من از استرس دور خودم میچرخیدم اومد پایین و محوش شدم خیلی خوشگل بود یه لحظه نگاهم تو نگاهش قفل شد انگار زمان تو دنیا ایستاد و ما فقط تو دنیا بودیم تا اینگه ملینا به خودش اومد ولی من بهش خیره بودم و گفت & سلام به خودم اومدم @ سلام خوبی &مرسی من خوبم تو خوبی @ممنون بیا سوار بشیم
@ممنون بیا سوار بشیم در رو برام باز کرد نشستم بعدش خودش اومد نشست و من خیلی استرس داشتم(من جات بودم سکته پنجم زده بودم-_-) @کجا بریم؟! & من که هیچ جایی رو نمیشناسم @بریم شهر بازی؟؟! &شهربازی ..ام باشه بعد از این دیگه ملینا چیزی نگفت و بینمون خیلی سکوت بود باید این سکوت رو می شکستم @ام ....چند روز دیگه اینجا هستین!؟ & دو هفته دیگه
@(خیلی فرصت کمی برای اعتراف داشتم) چه بد خیلی کمه & اره از یه طرف خیلی کمه ولی از یه طرف دلم برای خانواده ام تنگ شده @فامیلیت آلن بود؟؟ &بله @شرکت آلن تو کره برای شماست؟؟ &برای بابام هست که منم بعضی وقتا مدریت میکنم @برای همین کره ای یاد گرفتی؟؟ & نمیشه گفت ولی چون پدرم شرکتشون اینجاس بابام بلد بود و من خیلی چیزا رو از بابام یاد گرفتم @ تک فرزندی؟
@برای همین کره ای یاد گرفتی؟؟ & نمیشه گفت ولی چون پدرم شرکتشون اینجاس بابام بلد بود و من خیلی چیزا رو از بابام یاد گرفتم @ تک فرزندی؟ & نه یدونه خواهر و برادر دوقلو دارم از من کوچکترن @ اهان چه جالب منم یدونه خواهر و برادر کوچیکتر از خودم دارم .....خب رسیدیم &(پیاده شدیم رفتیم داخل خیلی از اون چیزی که فکر میکردم جای بزرگ بود ) @چی سوار بشیم ؟؟ & نمیدونم من از ارتفاع های زیاد میترسم @خب منم میترسم ولی بیا به ترسمون غلبه کنیم و بریم ترن هوایی &من که فکر کنم تو راه غلبه کردن غش کنم ولی حاضرم بیام (&رفتیم سوار شدیم هنوز شروع به حرکت نکرده بود ولی خیلی استرس داشتم یعنی یه بچه کوچولو هم من رو میدید میگفت این میترسه) @استرس نداشته باش &این قدر معلومه؟! @😂 بله
@هی تموم شد چشات رو باز کن &واقعا .... (یواشکی چشمام رو باز کردم دیدم تموم شده و تازه پی بردم تهیونگ و بغل کردم)وای ببخشید از قصد....حرفم رو قطع کرد @میدونم لازم به توضیح نیست &(خیلی خجالت کشیدم وقتی بغلش کرده بودم به واضح تونستم صدای قلبش رو بشنوم حتما اونم ترسیده بود){خدایا وقتی این شخصیت رو می آفریدی کاش کمی تو روابط هم مثل درسش زرنگ بود😐} @بریم یه چیز دیگه ای &باشه {همینطور گشتن و از ساعت سه رفته بودن ساعت هفت و نیم بود تصمیم گرفتن بالاخره برگردن} &مرسی واقعا خوش گذشت من دیگه میرم @ممنون به منم خوش گذشت چطوری بیا برسونمت الان ماشین پیدا نمیشه &(افتادیم وسط راه ترافیک و خیلی موندیم ترافیک و ساعت نه بود تازه من رو رسوند ) &بیا بالا شام اماده است بخور برو @نه ممنون من دیگه میرم
& تعارف نمیکنم بیا تا تو دوباره بری تو اون ترافیک شب دیر میرسی یه چیزی بخور برو @باشه برم پارک کنم بیام تهیونگ رفت و منم زودی زنگ زدم ایسان ☃️( علامت کارا+ آیسان# ملینا& جیمین∆ تهیونگ@ جین _ جونگ کوک ¶)☃️ &الو سلام #سلام خوبی &مرسی خونه این؟! #بله چطور
&خونه رو جمع جور کنین بیرون ترافیک بود تا دوباره تهیونگ بره برسه دیر وقت میشد گفتم بیاد شام .... شام اماده است دیگه؟؟ #اره اماده است خونه هم جمع و جوره بیایید &فعلا خداحافظ #بای بای .......... کارا برو لباست رو عوض ملینا و تهیونگ میان
🌺از زبان تهیونگ✨ ملینا دعوت کرد بیام خونه اون خیلی دختر خوب و مهربونی بود نمیدونستم دارم تو راه درست قدم برمیدارم یا نه نمیدونستم لیاقتش رو دارم یا نه ولی باید زود تر به نتیجه ای میرسیدم و بهش میگفتم پارک کردم رفتم که برم دیدم دم در منتظر مونده😯 @چرا نرفتی تو ؟؟ & منتظر بودم که باهم بریم @باشه پس بیا بریم و بعد در رو باز کردم و رفتیم تو زنگ در رو زدیم کارا باز کرد و سلام و احوالپرسی کردن و وارد شدیم

🌺از زبان ملینا 💕 منتظرش موندم اومد رفتیم خونه &من برم لباسم رو عوض کنم بیام دخترا کمکتون لباس ملینا☝🏻 اومدیم میز رو چیدیم و شام رو خوردیم و موقع غذا خوردن کارا و ایسان سوال های عجیب و خنده دار از تهیونگ میپرسیدند در مورد بی تی اس و بیچاره اون مونده بود چی بگه که یهو یدونه سوال پرسید ایسان که همون شک شدیم و منتظر این سوال نبودیم سوالش این بود که ...... برید نتیجه چالش مهم که هر کس بهترین رو بگه اسمش رو میزارم نتیجه تا فالوش کنید ✨
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ج.چ :تا حالا عاشق کسی شدی تازگیا؟؟
دارم از همجان جررررر میخورم😆💜
آجیییی کجاییییی
عالیییییییی
پارت بعدی لطفا
مرسی به زودی
وایی خیلی قشنگ بود🥺🥺
یلدات مبارک🙃🍓:)
ممنون همچنین یلدا تو هم مبارک 🍉✨
🍓🥺🫂 💝💜
وایییی عالی بووووود❤
ج چ : تا حالا عاشق شدی؟🤔
یاد مهران مدیری افتادم😂
😂😂دقیقا منم میخواستم همینو بگم😂😂
😂😂 خودمم به همین فکر میکردم بزار ببینم بقیه چی میگن
😁😁😁
تو مسابقه خانم تست چی "هنر نمایی شب یلدا" لطفااا لایک کن فالوت میکنم با 3اک و 100 بازدیدಥ‿ಥ
اینو من بررسی کردم پس لایکم کن :ࡆ
منتظر جواب های چالشتون هستم🍉✨