همونطور که داشتن میرفتن ادرین به مرینت خورد مرینت همونطور که گیج شده بود سرش رو اورد بالا و گفت اوه ببخشید فکر کنم ما خیلی بدشانسیم رزی بزور جلوی خندش رو گرفته بود که ادرین سرش یه تکونی داد و گفت نه نه مشکلی نیست مشکل از عجله ی من بود مرینت با تعجب گفت عجله؟ ادرین:بله یکم عجله دارم! بعد از بین رزی و مرینت با عجله دوباره به پارک برگشت رزی یه خدده بلندی کرد و گفت کاش خودت رو تو اون صحنه میدیدی مرینت گفت رزی چرا ادذین عجله داشت؟ رزی:به ما چه؟بیا بریم مرینت رزی دست مرینت رو کشید اما مریت یکجا وایساده بود رزی اعصبانی شد و گفت مرینت بیا بریم مرینت:صبر کن رزی الان میام!بعد دوید و رفت نزدیکی پارک و یه نگاهی به پارک انداخت اهان ادرین اونجا بود انگار نگران بود و دنبال یه چیز مهمی میگشت
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
هق کت نوار نداره🥺😂😭
ولی عالی بود
☺️☺️حالا صبر کن شاید اومد☺️☺️
میسیییییی😍😘😍😘😍😍😘😍😘😍😘😍
خواهش
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی بود😍😍😍😍
😘😘😘😘😘😘😘😘😘😍😍😍😍😍