
لی خودشو تو اینه نگاه می کرد کوما:امروز چی شده دیگه؟ لی:از خوشحالیییی تو پوست خودم نمی گنجم کوما:چی شده؟ لی:امروز بعد از پنج سال… کوما:چی…؟ لی:بهترین دوستام…داداشام،…مث خانواده من کوما:واقعا؟ لی:اره اره از وقتی یادم می یاد کنارمن،واقعا من بحز اونا کسی رو ندارم…الان پنج ساله ندیدمشون حالا پیداشون کردم می خوام برم ببینمشونن کوما:عالیه که لی:تو هم بیا کوما:چی؟!من… لی:اره
انها راه افتادن رسیدن ب ی مغازه ایی تقریبا شبیه سمساری بود یا…نمی دونم پر چیز میز عجیب بود دوتا پسر اونجا بودن پسری که موهای ابی روشن داشت تقریبا به یخی می زد و چشمای ابی ابیی داشت:چراا من همیشه باید مغازه رو تمیز کنم؟ اون یکی پسر موهای قرمز و سرخ داشت و چشماش رنگ اتیش بود:چون من کار می کنم لی داد زد:داداشااا داداشاتون اومده نمی یایت پیشش؟ اون دو پسر با تعجب نگاه کردن شک شده بودن داد زدن:داداششششش لییییییی لی رفت پیششون:هیونگ،کانگ و بغلشون کرد❤️
هیونگ:داداش لی…دلم برات خیلی تنگ شده بود چرا تنها مون گذاشتی می دونستی دوام نمی یاریم کانگ:داداش پنج سال…کجا غیبت زد ها؟قرار شد فرار کنیم بعد با هم باشیم لی:الان اومدم پیشتون مث قبلا مث تا قبل از پنج سال پیش از بچگی باهم بودیم من کجا دارم برم هیونگ:بیا تو مغازه باهم بشینیم لی:نه دیگه مزاحم نشم کانگ:چیییی؟!داداشمون بعد از پنج سال تازه مزاحم نشه؟!ب خدا ناراحت می شم
بعد یه سقلمه به لی زد و:گربع سیاه لی:بله؟ کانگ:تو همیشه با خودتت نحسی(دردست نوشتم؟)می اوردی یا یکی دنبالت بود… لی:خب؟ کانگ:این بار چرا ایشون با تو اومد؟ و به کوما اشاره کرد و ادامه داد:چه خبره ها؟ما نبودیم چی شده؟ لی سرخ شد و:چی..چی و چی شده این که چیزع اههه هیونگ:داداش اینجوری می کنی… کوما:داستانش طولانیه شما با هم کپ می زنید می فهمید من برم بایی کانگ و هیونگ زیر زیرکی می خندیدن لی:نخندیدن دیگه هیونگ:بیا تو داداش با هم حرف می زنیم
نکته:هیونگ:اونی که موهاش ابیه کانگ:اونی که موهاش قرمزه و داستانی دارن و با هم برادرن
وقتی کوما و لی به خونه رسیدن تقریبا شب بود کوما:امممم لی… لی:بله؟ کوما:من هیچی در باره ی تو نمی دونم لی:هی…بهتره تو زندگی من نگردی…چون بجز بد بختی چیزی پیدا نمی کنی کوما:برام بگو خواهش لی:امروز،روز شلوغی بود بزارش برای فردا کوما:باشه ولی از زیرش در نرو لی وایساد کوما:چی شد یکهو خم شد و اونو بوسید و گربه شد کوما:چی؟! چرا این کارو کردی؟! لی(در حالت گربه):همین جوری گفتم گربه شم کوما حس کرد حتی داره لی می خنده
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعددددددددددد
عالییی😂
میشه امروز بعدی رو هم بزاری لطفااااا
خوشمان امد😂❤
❤️😂تازه…