سلام اخرش زیاد حال نداشتم توضیح ندادم
تغیر : خب از از ام....😰😰😰 اونجارو میبل یک کیلو شکر خام میبل: ها کوکجا شکر شکر شکر هام هام هام.....تغیر:😰😰 دیپر: تغیر « تو ذهن تغیر شکل» میخوام باهات حرف بزنم
تغیر: باشه بگو دیپر : میتونم تغیر صدات کنم تغیر: اره دیپر: خب من چند تا سوال دارم ۱از کجا میدونی من دیپلاتلم. ۲از کی تا حالا قدرت داری. ۳ ما چند تا بعد داریم تغیر: ببین دیپر بعدن خودت میفهمی
دیپر : اما اما ام.... .خب بریم پیش ویل و کیل کیل: خب اقای سایفره ابغوره😈😈😂😂😈😈 ویل : اکسو پتر دیو من کارت توس‘ به درون من بیا و زندانی شو کیل سایفر.
کیل: نه نه بیل نابودت میکنه ویل: حالا تا اون موقع من به خانواده پاینز کمک میکنم. از چشم تغیر شکل ببینم نیروی باستانی «نیروی باستانی همون اکسولاتله» ویل : اها دارم میام .خب ویل میره داخل ازمایشگاه «نکته:بایه بشکن زدن»
همه بجز تغیر و دیپر: وای چی بیل سایفر تغیر:نه این برادرشه سایفره خوبیه اسمش ویل سایفره سایفر فامیلشه همه:بهشه خوبه. ویل تادیپرومیبینه قدرتشو حس میکنه ویل: ها نیرو باستانی وای توتو خودــــه
دیپر حرفشو قطع میکنه داخل ذهنش و میگه:بقیه نمی دونن😶😶😬 . خب بریم پیش بیلگکس روح بیلگگس:یه لحظه صبر کن خب احمق چرا رد یاب هارچ فعال نمی کنی بیلگگس:مگه اینجا ردیاب داره؟
روح ویلگگس یکی میزنه تو سرش میگه: اخه دیونه په من چطور امنیتریکس رو پیداکردم؟ بیلگکس:ا هان... 😕میشه دوباره اسمشو بگی؟. خب گروه دیپلاتل رفتن تو دنیا واقعی پیش الکس هیرش
الکس:های ابشار جاذبه اما شما چطور واقعی شدین و ؛این بن تن؟ همه: تو باید داستان مارو درست کنی الکس:اما من داستان شمارو نمینویسم. و بل اخره ادرس من یعنی بیپر ۵ رو دراوردن و اومدن پیشم من:خب سلام بلاخره رسیدین
همه حمله کردن بهم اما من گرفتمشون و باز فرستادمشون تو داستان و رفتن بن تن ۲۳ رو اوردن ۲۳: خب بریم
امید وارم خوشتون اومده باشه کامنت بدید راستی عکسش باله بن تن ۲۳ هست
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اصلا نفهمیدم -_-
حداقل تا جایی که متوجه شدم بدک نبود
راستی اسفنجی در میونی داستان ویژم نیست ها بگم