
این عکس خودش و کوامیشه
خب گابریل ورد رو میخونه بعد یه مثلث تک چشم میاد و میگه:اوه اوه اوه صاحب معجزه گره پروانه خیلی از دیدنت خوشحالم گابریل: تو چی هستی مثلث: خب اینو از اکسولاتل بپرس و بهش بگو راجب به بیل سایفره چی میدونی بعد بیل یه بشکن میزنه و گابریل میوفته جلوی اکسولاتل گابریل:تند و سری بگو از بیل چی میدونی اکسولاتل..... .«یکم شعر گفت»
بعد یهو گابریل برگشت گابریل: خب حالا به من قدرته نه یا بهتر بگم میراکلس گربه و کفشدوزکو بده بیل:خب راستش من چیزای که نابودم کردنو نمیتونم بگیرم اما میتوم ببرمت پیششون گابریل:اره ببر . و بیل با یه بشکن میبرتشون مخفیگاه درختی استن فورد. خب بریم پیش لیدی باگ و بقیه باگ:تو کی هستی؟ پسره: من دیپر پایینز هستم و صاحب معجزه گر گربه.کت:نه من صاحب معجزه گر گربم. دیپر:جوش نیار ادرین اینجا هم جعمه میراکلس خودشو داره. یهو یه کوامی از پشت دیپر میاد بیرون
و میگه : سلام من کِلَگ هست و کوامی گربه مم،،اوه سلام پلگ منم کلگ.یهو کت تبدیل به ادرین میشه پلگ:اَه کلگ تویی خیلی وقته ندیدمت کلگ:منم.بعد کلگ و پلگ میرن یه گوشه خوشو بش کردن. بعد یه دختر میاد دختره: اوه دیپر اینا دوستاتن سلام من میبل پایینزم ما خواهرو برادر دوقلو هستیم . بعد یهو یه صدایی میاد و میگه بله هاک ماث بعد در معماکده شکست«دره اتاق سوز»
و یه هیولا اومد و گفت رابی مشنگ کجایی بعد لیدی باگ گفت : یه اکوما باید بگیریمش بعد دیپر گفت: کلگ وقتشه چندا بیکولا بگیریم. و تبدیل میشه«بیل+ اکوما= بیکولا» خب ظاهرش با کت نوار فرق میکرد هیولا : رابی کجایی الان نشونت میدم کی چاقه. دیپر:من کت باگ هستم و نمیزارم به کسی اسیب برسونی . اون چوب دستیشو انداخت بالا و گفت مَجیک کت و یه شکلات افتاد البته سیاه و قرمز بود پوستش و
و با اون شکلات هیولا رو کشوند بیرون و کت و لیدی باگم داشت مغزشون میپوکید کت باگ:نمیخواید کمک کنید؟ اَه لازم نیست کت باگ رفت با چوب دستیش و با یه دختر برگشت دختره گفت مَجیک ایز تایم .خب از زبان کت باگ . رفتم تو اتاقم و میراکلس کفشدوزکو برداشتم و دادمش به میبل بهش گفتم با مجیک ایز تایم زمانو ببر به اون موقع که اومدم دنبال میراکلس و کرد ولی دوباره معمولی شد و به کوامیش غذا داد و بعد رفتم سراغ بیکولاتیز موقع نبرد فهمیدم کلاهش همش رو سرشه و نمی اوفته گفتم پاور کت زدم به کلاهش کلاهش پودر شد و .ادامه از زبان لیدی باگ.چوب دستیشو باز درست مثل موقعی که من میخوام اکوما بگیرم و گفت کارت تمومه بیکولا و گرفتش و شکلاتو انداخت بالا و کفت میراکلس کت باگ و دیدم اون هیولا شد یه ادم چاق که رو لباسش علامته سواله .کت باگ اونو گرفت و گفت سوز چی شوده سوز:خب راستش داشتم بازی کامپیوتری میکردم که که رابی اومد و گفت برو کنار چاق خیکی و پرتم کرد اون ور بعد کلاهمو پاره کرد منم خیلی ناراحت شدم رفتم تو اتاقم و دیگه یادم نمیاد چی شود اما الان حالم خیلی بهتره ممنون حلا بابت هرچی. دختره گوشواره هاش چشمک زد و گفت او او کت باگ باید برم و رفتن تو یه کوچه و معجزه گرشو ازش گرفت اما فقط کت باگ اومد بیرون. من گفتم پس دختره کو کت باگ گفت معجزه گر من همه قدرتارو داره غیر از زمان و توهم و سپر و بی حرکتی نیش زنبور من با قدرت تلپورتم می..... اویعنی اون دخترو فرستادم خونشون . خب عزیزان تا پارت بعد
خب اگه خوب بود بگید بزارم یا نه راستی تا پارت ۴ بن تن و ....... بازدیدش نره بالا نمیزارم ادامه ابشار جاذبه و بن تنو... .این عکس خودش و کوامیشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
راستی نمیدونید که چرا اسم دو قسمت اول بازگشت به حادثه گزشتس
نوچ
حداقل من یکی نمیدونم
حالا بگو چرا؟
هیچ کس نمیدونه غیر از من تو قسمت های اخر میبینید
عجب😐
دنبالی بدنبال
چرا بعدی نمیاد
چون ایده دارم اما ننوشتم چیزی
خوب بود ولی یکم قاطی پاتی بود