7 اسلاید صحیح/غلط توسط: asma talaaa انتشار: 3 سال پیش 157 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلاممممم کیوتاااا
سلام دوستان ببخشید دیروز نبودم کار داشتم نتونستم پارت پنجم رو بنویسم😥 این پارتو زخمت کشیدم براش خسته شدم لطفا لایک کنید و نظر بدید😍😊
فردا صبح از زبون مری:😴 باصدای مامانم از خواب پریدم گفت ساعت دوازدهههه پاشو یهو شوکی بهم وارد شد مدرسه ام دیرشد😱😰 (@: دوستان گول زنکی نیستش مثل مامانای ما البته الانش) پا شدم دوییدم برم آماده شم خوردم به مامانم و افتادیم رو زمین گفت: چته دختر جن دیدی مگه؟ گفتم: مامان دیرم شد مدرسه ام😱 حالا من خودم دیر بیدار میشدم حدود ده دقیقه یچیزی الان دوازدهه😰😨 گفت: دختر اصلابیداری؟ کجاییی؟ مگه امروز مدرسه دارید خیر سرت دیروز امتحان آخر سال رو دادی کلاسات تموم شده بیا صبحونه ات حاضره.(بلند شد و رفت البته زیر لب میگفت دختر منکه مشکل مغزی نداشت چشه؟ 😂😂😂😂) به خودم اومدم امروز که کاری نداشتم واسه همین رفتم دست و صورتمو شستم و مسواک زدم بدون مسواک نمیتونم لب به چیزی بزنم😂
به به چه صبحونه خوشمزه ای (@ ماشالله رفتم غذاپیدا کنم واسه تصویر این تست. اینقدر که خارجیا غذاشونو تزیین میکنن ما کیک تولد رو تزیین نمیکنیم😂😂😂🍽 عکس تست ساده ترین شون بود. گرسنه ام شد😋😋) تا تهش خوردم تشکر کردم و گفتم مامان ماکارون بهم میدی؟ گفت واسه خودت بردار رو میزه تازه درست کردم. چند تا برداشتم و دوییدم بالا (این علامت تیکی~) ♡بیا تیکی برات آوردم ماکارون~ممنونم مرینت. براش گذاشتم رو میز و اونم با اذت در حال خوردن بود گفتم میخوام اتاقمو امروز که خونه ام تمیز کنم تو بشین ناشتاتو بخور. اول از همه رفتم اتاقمو جارو کردم بعد وسایلمو جمع کردم و دستمال کشی کردم....(ساعت چهارده) آخیش تموم شد البته تیکی هم در حد خودش کمک کرد البته بیشتر نظر داد😂 و عجب نظر های جالبی داشت حیف این که باید کوامی باشه ایکاش میشد ردش کنیم بزرگترین دانشگاه دنیا اونجا به راحتی مدرکشو بگیره
(@اینا رو همه تو ذهنش گفت راستی عکس این پارت ماکارون های تیکی هستش)(ادامه از زبان♡) آلیا اومد (البته پرید تو اتاق😂) و گفت: سلام مری یه خبر خوب برات دارم عالییی عالیییی. گفتم: صبر کن از راه برسی نفس بگیر دختر.+اه منو بگو که اینهمه شوق و ذوق داشتم خبرو بهت بدم واقعا هم برای خودم متاسفم هم برای تو(@متاسف باش اشکالی ندراه😂) گفتم باشه بابا قهر نکن دیگه ناشتا خوردی؟ آلیا با تعجب بهم نگاه میکرد ضایع شدم سریع گفتم منظورم اینه که نهار میخوری؟+معلومه که تا لنگ ظهر خوابیدی خانوووم تو چطور میخوای شوهر کنی رو نمیدونم. گفتم: ای بابا ول کن بابا حالا خبر خوشحال کننده ات چی بود؟+اهه زرنگی نمیگم برو برام ماکارون بیار تا بگم هر چند ماکارون در برابر این خبر هیچه. هیچی دیگه رفتم براش آوردم گفت ممنونم. گفتم خبرت چیه حالا؟ گفت:
آدرین قراره بیاد با ما. پریدم هوا گفتم: آخجون نمیدونم چرا باباش اینطوریه چه عجب اجازه داد بیاد +تازه کجاش رو دیدی! یه نقشه توپ دارم. تو اصلا حواست هست؟ آجی ما رو باش (@دوستان به همدیگه آجی هم میگن😊منم عاجو میخوام البته بیشتر از الانم😅😋🙃) گفتم چی در چنته داری آجی رو کن ببینیم. گفت: اصلا تو باغ نیستی مرینت دیوونه امروز بهترین فرصته که به آدرین بگی ایشالله عروسیتون رو ببینیم ما. (از زبان آلیا+) ادامه دادم: ببین کلویی که گفت نمیاد لباساش چروک میشن اه چقدر ازش بدم میاد. کاگامی هم که از سه روز پیش رفته مسافرت فردا برمیگرده. لایلا هم که آمریکائه خاله اش فوت کرده(@دوستان کاگامی و لایلا امتحانشون رو از قبل دادن با اینکه الان فرانسه نیستن) کی میمونه به نظرت؟ تو موندی و آدرین
مرینت پرید هوا فکر کنم می خواست پرواز کنه😂گفت واییییی الیا توووو بهههههترینیــــــــــــــــــــ😍 گفتم ممنون حالا چه برنامه ای داری مو و لباس و آرایش و یه عالمه کار دیگه تا دل ادرین خان رو ببری😂(@یکم حیا داشته باش خانوم) ♡اِاِااا واقعا که.(باشوق) نمیدونم چیکار کنم. اما اینو بگم که من نه آرایش میکنم نه مو هام رو دستکاری. گفتم: باشه بابا بیا تا برات مرتب و شونه شون کنم یه مدل ساده ببندمشون. ♡باشه مامان مهربونم 😊
ادامه دارد...
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی به تستای منم سر بزن
فالوت کردم😉
داستانت رو ذخیره کودم حتما میخونمش
خوندم😂😁😁
خوب بود ولی کت نوار من کو ؟؟😐😁
داستان بدون نفس من که نمیشه😁😂😂
به اون جاش هم میرسیم😉
نت یاری نمیکنه بخونمش🙂😔😭😭
عالی گلم 🌹🌹🌹🌹
😊😁