سلام اینم از پارت چهارم 🍓💞ناظر جان لطفاً منتشر کن و ایراد نگیر منم زحمت میکشم 🥺❤️
از زبون نویسنده:از مسافرت یک هفته ای برگشتن و امروز روز عروسی جین و ا.ت هستش. ا.ت:از آرایشگاه اومدم بیرون و تو سالن بودم که جیمین رو دیدم اومد طرفم. جیمین:سلام ا.ت:سلام جیمین:ا.ت تو واقعا داری ازدواج میکنی بدون اینکه احساسات تهیونگ رو در نظر بگیری . ا.ت:جیمین لطفاً از اینجا برو و به تهیونگ بگو من و فراموش کنه جیمین:ا.ت تو واقعا خودخواهی برات متاسفم بیچاره تهیونگ که بخاطر تو ناراحته و اوضاع روحی خوبی نداره. میخواستم جوابشو بدم که یهو یونجون و جین اومدن یونجون:هی پسره ی ع،و،ض،ی تو اینجا چه غلطی میکنی جیمین:به تو ربطی نداره یونجون:گ،م،ش،و بیرون از اینجا ا.ت:داشتن درگیر میشدن که جین گفت تمومش کنید و به بادیگارد ها گفت جیمین و بیرون کنن یونجون هم رفت جین:مگه نگفتم حق نداری با اینا حرف بزنی هااا (با داد)ا.ت:اون خودش اومد سمت من . جین:مثل فرشته ها شدی و داری با غریبه حرف میزنی عروس خانم ا.ت:ممنون ولی جیمین دوستمه غریبه نیست جین:الان وقت بحث نیست سوار ماشین شو بریم ا.ت:باشه .سوار ماشین شدیم و رفتیم (لباس ا.ت و جین).
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
29 لایک
عالی بود
حاجییی اسم من لیاست 😐😐😂😂
خعلی خوب بود
ممنونم❤️💞
عالی بود ❤️❤️❤️❤️❤️❤️
مرسی عزیزم 💞🍓
عالی بود عزیزم خسته نباشی
مرسی گلم😍❤️💞
پارت بعدی رو بزار عالی بوددد
چشم ممنونم
من تستتو منتشر کردم
ممنونم🥺😍❤️💞🍓💞❤️
خواهش
های بیب •-•💙🤍
ما ɴɪɢʜᴛ sʜɪɴ هستیم •-•💙🤍
گروهمون از پنج عضو تشکیل شده •-•💙🤍
هانا ^-^ جیهیو ^-^ ماریان ^-^ یوکی ^-^ یونا
ما به فن هامون میگیم 𝙨𝙩𝙖𝙧 ♡♡
خوشحال میشیم تو هم یه 𝙨𝙩𝙖𝙧 بشی ^-^💙🤍
برای اطلاعات بیشتر وارد پیج مون شو ♡´・ᴗ・`♡
دوصتون داریم 💙🤍
تصتت هم عالی بود ^-^💙🤍
چشم ممنونم حتما 😍❤️