سلام اینم پارت هشتم💞ناظر عزیز لطفا منتشر کن 🥺❤️
از زبون ا.ت :قبول کردم یه مدت پیش تهیونگ بمونم اما تهیونگ چرا میگفت اگه بری نگرانت میشم باید ازش بپرسم خیلی نگران بود رفتم در اتاقشو زدم ا.ت:تهیونگ میتونم بیام داخل تهیونگ:بیا...نیازی نیست برای اومدن به اتاقم اجازه بگیری ا.ت:باشه امم میگم تهیونگ منظورت چی بود که نمیتونم برم عمارتم و اگه برم نگارنم میشی؟؟
تهیونگ:وسط مهمونی جیمین به من گفت جین با آدماش به عمارتت حمله کرده و میخواسته تورو بدزده بخاطر این احساس میکنم جات پیش خودم امن تره ا.ت:اتفاقی برای کارکنای عمارت نیفتاده 😰تهیونگ:نه حالشون خوبه نگران نباش ا.ت:آها باشه ممنونم تهیونگ ☺️ تهیونگ اومدم نزدیکم و دستاشو دور صورتم قاب کرد و ل،،ب،،ا،،ش،،و،، کبوند رو ل،،ب،،ا،،م،، و عمیق م،ی،م،ک،ی،د بعد چند مین ازم جدا شد تهیونگ:بیا بریم اتاقتو بهت نشون بدم .
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
چرا پارت بعد و نمیزاری
ناظرای گل رد کردنش باید دوباره بزارم 🥺💔
عاممم پارت بدییی
فالو بودی بفالو :»
چشم گلم 😍❤️ مرسی
اقا بعدیییی رو بزاار سکته کردم
چشم عزیزم 💞❤️
چرا کیبورد من آجی رو آجیل تایپ میکنع یعنیااا😐😂🙌🏻
جررر واسه منم 😂😂
وااای شت گوود بودد
پارت بدی
چشم مرسی💞💖🍓♥️
نخونده میگم عالیییی نوشتی
مرسی
هوووووووررررررراااااااا پارت بعد امد
رمان زیبا جادار مطمئن
ی سوال مگه اون امرسان نبوددد ولی در کل خیلی قشنگ بود😁😁
مرسی گلم 😍❤️
چی بگم
فق بعدی
اسمات ترش کن
مرسی اگه ناظرا منتشر کنن چشم