❤ زندگی پر ماجرا ❤ پارت ۲۷

خب دوستان فالو کنید فالو میکنم ❤😍

مری:بچه ها به نظرتون زشت نشد نرفتیم سلام بدیم مریلا:مری می‌خوام رک بهت بگم من از این ادروارد خوشم نمیاد انگار میخواد خودشو بهت نزدیک کنه بعدن باعث جدایی تو آدرین شد تقصیر من ننداز ما بهت گفتیم مری:عه وا خدا نکنه که من آدرین جدا بشیم آدرینا:منم با مریلا موافقم مری:باشه دیگه زیاد باهاش صحبت نمیکنم مریلا:آفرین ببین خواهری شوکولاتم بخاطر خودت میگم ناراحت نشی مری:می‌دونم یخمکی مریلا:بچه ها یه حس عجیب دارم انگار قراره یه اتفاقی بیفته مری:نمیدونم والا دیگه از کافه بریم یکم قدم بزنیم مریلا و آدرینا: بریم

جیم:داشتم کنار برج ایفل قدم میزدم یاد خاطراتم با مریلا افتادم مریلا: داشتیم قدم می‌زدیم با دخترا که جیم دیدم جیم:داشتم قدم میزدم که مریلا دیدم خیلی تغییر کرده بود زیبا تر قدیمش شده بود مریلا:اشک تو چشمام جم شده بود یعنی جیم بر گشته یعنی ازدواج کرده کلی سوال تو ذهنم بود مری:مریلا خوبی مریلا:جی جیم کری:چی میگی مریلا:اونجاس نگاه کن یا من توهم زدم مری:اون مو طوسیه و چشم آبیه مریلا:اره آدرینا:همون که قضیه شو تو کافه برام گفتین مریلا:اره جیم:مریلا مریلا:برو اون ور نزدیک من نیا تو منو ول کردی رفتی مری: مریلا آروم باش ببین برگشته مریلا:مرینت تو نمیتونی منو درک کنی من بهش گفته بودم تا موقع برگشتت منتظر میمونم ولی گفت بر نمیگرده الان کجاس پاریس کجا کنار همون کافه که داخلش ولم کرد

عکس آقا جیم👆🏻👆🏻👆🏻👆🏻💖💖💖💖

جیم:مریلا معذرت میخوام منو ببخش اصلا حتی فکر نمی‌کردم یه روز برگردم من دیروز برگشتم پاریس و با خودم گفتم حتی اگه سخت باشه پیدات میکنم الان که همو دیدیم نباید یه فرصت دوباره به رابطمون بدیم مریلا:جیم من دیگه دوست ندارم جیم:پس چرا منو دیدی تعجب کردی اگه برات مهم نبودم راحت از کنارم رد میشدی می‌رفتی مریلا:برام مهم نبودی فقط تعجب کردم الانم اصلا برام مهم نیستی متوجه شدی جیم: مریلا اگه خیلی هم سخت باشه ازت نمیگذرم فهمیدی تا آخرش من پیشتم فهمیدی تا آخرش مریلا:لازم نیست خدافظ آقای جیم مری:مریلا دختر وایستا جیم من درستش میکنم اگه یکم خواهرمو بشناسم هنوزم دوست داره شمارتون بده بتونم کارا باهم هماهنگ کنیم جیم:اوکی باش مری:ممنون جیم:من باید ازت تشکر کنم ممنون که بهم کمک میکنی

مری:بلاخره ۵ دقیقه از مریلا بزرگ ترم باید به فکر خواهر کوچیک ترم باشم آدرینا:آخ گفتی من میتونم مریلا درک کنم که پنج دقیقه کوچیک تر بودن چه دردی داره آدرین هم همش بهم می‌کنه آبجی کوچیکه بخدا رفته رو مهم آخر سر ق.ا.ت.ل میشم جیم:😂😂 مری:نمک دون بدو برو دنبال مریلا آدرینا: آخ یادم رفت جیم خدافظ ۰یم:خدافظ آدرینا مری:منم برم دنبال اون دوتا خنگول خدافظ جیم:خدافظ مریلا:بعد این همه مدت برگشته میگه منو ببخش و بار می‌بخشمت آدرینا:مریلا دختره چی سفید وایستا دیگه مریلا:بله آدرینا حوصله ندارم تنهام بزار آدرینا: امرن اصلا به هیچ وجه تنهات نمیزارم مری هم داره میاد

مری: مریلا هوف هوف نفسم گرفت مریلا:بله مرینت چیه مری: از این به بعد بهت میگم مریلا یوز پلنگ چقدر سریع رفتی آدرینا: واییی دلم مریلا یوز پلنگ خخخخخخ 🤣😂🤣😂 مریلا:از دست تو مرینت تو اعصبانیت هم منو میخندونی😂 مری:بله دیگه به نظرت برا چی اسمم مرینته مریلا:امممم چون خواهر منی مری:نه چون حلال مشکلاتم و دکتر خندوندن مریلا:باشه خانم دکتر (وایی آهنگ اومد تو مخم دکتر جون دکتر آهنگ ساسی مانکن 😂😂) مری:خب دیگه بریم آدرینا:بریم مریلا:بریم ( دوستان برین نتیجه کارتون دارم)