سلام عزیزان این پارت ۳ 👑🤩
که دیدم آدرین داره میاد سمتم .🐾:تو راه بودم که مرینت رو دیدم وای چه خوشگل شده بود وقتی موهاشو گوجه ای بسته بود دیدم دقیقا همون لباسی که من توی تولدش بهش داده بودم رو پوشيده خیلی بهش میومد 🦄 رفتم سمتش و بهش سلام کردم سلام مرینت 🐞اا سلام آدرین خخوبی ؟🐾:-خوبم مرسی راستی امروز خیلی خوشگل شدی ♡♡❤🐞درست مثل گوجه فرنگی قرمز شده بودم به آدرین گفتم ممنون و گفت میشه با هم بریم گفتم البته که میشه بریم
مرینت و آدرین رفتند پیش آندره 👑
بعد از ۲۰ دقیقه بریم مرینت ؟
مرینت:بریم
دم در خونه مرینت اینا 🥰💥💫
مرینت:خیلی ممنون آدرین خدافظ آدرین:خدافظ مرنت مراقب خودت باش مرینت: تتو هم ههمینطور آدرین مرینت رفت بالا و نشست رو تخش وای تیکی خیلی خوشحالم امروز با آدرین بستنی خوردم هورراااا تیکی : این خیلی خوبه مرنت🦄🐞😘بعد از مدتی حرف زدن مرینت و تیکی به خواب رفتند 🌠
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
عالی بود گلم
مرسی عزیزم