قسمت دوم، این کیست؟
از توی شیر آب شروع به خون اومدن کرد. چشمام رو باز و بسته کردم… آب به حالت عادی در اومد. نفس نفس میزدم، به دستام نگاه کردم… چیزی روشن نبود. وقتی اومدم بیرون دیدم بارون قطع شده و فقط جرمی تو کلاس مونده بود، اونم منتظر من. (هریسون)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
داستانت خیلی قشنگه:-)
لایک شد و به لیستم اضافه شد*-*
ممنون *-*❤️