♡عشق لیدی باگ به کت نوار2پارت10♡

بزن بعدی ناز نازی👈👈👈👈👈👈👈

نویسنده:۶ دقیقه بعد لیدی باگ همچنان تو بغل کت نوار بود تو زمین بعد از ۶ دقیقه هر دو بلند شدن و نشستن زمین ولی لیدی باگ همچنان گریه میکرد کت نوار🐾:چی شده چرا گریه میکنی بانوی من لیدی🐞:تو....تو......؟؟!!!!!!!!!!! کت نوار🐾:من چی؟؟؟؟؟؟ لیدی باگ🐞:تو زنده ای؟؟؟؟؟😨😨😢😢کت نوار🐾:الان میبینی که بودم مگه مُرده بودم؟؟؟ لیدی🐞:اره😢😢😢😢کت نوار🐾:میشه یکم دقیق تر توضیح بدی لیدی باگ🐞:یادته که اون شب باهم رفتیم خونه و اونجا تورو دیدم که گفتی عمل کردی کت نوار🐾:عمل کردم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟لیدی باگ:آره و بعد...نویسنده:لیدی باگ همه چیز رو توضیح داد از مرگ بیجان و روحزو و ملاقات در رود خانه کت نوار🐾:شکه شده بودم که بانوم همچین خوابی در مورد من دیده که دیدم هر چه قدر میگفت بیشتر گریه میکرد دستمو آوردم جلو و گزاشتم تو صورتش بانوی من نفس ارومی بکش چرا باید حرکت کنم مگه رود خانه ی روحزو وجود داره🤣آروم باش من همیشه پیشتم بانو هیچ وقت ترکت نمیکنم حالا اشکاتو پاک کن و نفس نفس کشیدنش آروم آروم تموم شد و آروم بغلش کردم ☺☺☺

لیدی باگ🐞:رفتم خونه و تو تختم دراز کشیدم اخیش همه چی تموم شد خدا رو شکر خواب بوده کت نوار کلی بهم انرژی داد یعنی من عاشقش شدم...پس آدرین چی؟؟؟و عکس آدرین رو برداشتم و نگاهش کردم ادرین خیلی شبیه کت نوار مو های طلایی🟡 ،چشم های سبز🟢، قد، و یکمی صداش تیکی🔴:عههههههه نه نه نه مرینت آدرین خیلی با کت نوار فرق داره😰 مرینت🐞:نمیدونم تیکی ولی خیلی شبیه همن نکنه کت نوار همون اد...که تیکی حرفمو قطع کرد تیکی:مرینت تو هنوز نباید به هویت کت نوار پی ببری درسته که نگهبانی ولی این خیلی خطرناکه مرینت🐞:باشه تیکی ولی دوست دارم آدرین همون کت نوار باشه صبر کن😐اگه اون کت نوار باشه وااااااااااااااای تیکی:چی شده؟؟؟؟مرینت:یعنی من تمام این مدت گل های آدرین رو رد میکردم😱😱😱😱😰😰😰😰😖😣😣😣😣😞تیکی:نهههههههه مرینت اسم کت نوار آ نداره ب داره. مجبور شدم دروغ بگم😖 مرینت:واقعا؟تیکی:آره آره مرینت من کت نوار رو در حالت عادی زیاد دیدم حتی خوانواده اش رو می شناسم مرینت:اره حتی مادرش که مُرده تیکی:اره😔😔 نویسنده:خب حالا از زبان ادرین🐾🟢:⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️⬅️

ادرین🐾:پلک به نظرت چرا لیدی باگ در مورد من همچین خوابی وحشتناک دیده پلک⚫:هام هام هام(داره کمنبر میخوره🤣)خب شاید داره بیشتر درمورد تو فکر میکنه ادرین🐾:واقعا🤩؟پلک⚫:نه😁 . قیافه ادرین:😐😐 گابریل🦋🦚:ناتالی وقتشه نقشه مون رو شروع کنیم ناتالی🦚: بلخره موفق میشیم قربان😈😈 و گابریل تبدیل شد و منم تبدیل شدن و رفتیم نادیا شاماک👩‍💼:تعجب نکنین این فقط اخباره من نادیا شاماک هستم و خبری برایتان دارم از دیروز کسی شرور نشده آیا ممکنه قهرمان هامون شکستش داده باشن چی اون دیگه چیه هاکمات و مایورا اینجان اخخخخخخخ مایورا🦚:زدیم نادیا رو بیهوش کردیم و تو دوربین گفتیم هاکمات🦋:کت نوار فردا ساعت ۹ شب بیا تو یکی از ساختمان ها نمیخوام باهات بخنگم فقط میخوام صحبت کنم فقط تو بیا نه لیدی باگ با لیدی باگ کاری ندارم 😤😡😠😠😠😠

مرینت🐞: بعد از این که از بغل کت نوار جدا شدم رفتم خونه خوابیدم یادم رفت که به اخبار نادیا گوش بدم که خوابم برد فردا با آلیا داشتم میرفتم مدرسه الیا🦊:دختر خبر برات اومد؟؟؟مرینت🐞:کدوم خبر؟؟؟؟؟ نینو🐢:آدرین بد جوری تو دردسر اوفتادی!!!!ادرین🐾:نینو را اینو میگی؟؟؟نینو🐢:مگه اخبار نادیا گوش ندادی شدومات میخواد با تو یعنی کت نوار صحبت کنه ادرین🐾:بله؟؟؟چ....چی داری میگی نینو پس لیدی باگ چی؟؟؟؟؟نینو:نگران نباش با اون کاری نداره بانوی زندگیت در امنیت کامل هست😁🤣 ادرین:نینو من جدی ام اگه این یه تله باشه چی!!!! نینو:نگران نباش آدرین تو پسر قوی هستی پس چجوری تونستی از اوفتادن از برج ایفل و برخورد با ماشین جون سالم به دَر بُردی ادرین:نینو اون شانس بود یه معجزه بود که زنده موندم 😐 نینو:باش حالا ادرین:نینو باید چیکار کنم نینو:والا داداش قهرمان اصلی تویی نه من من فقط اون وقت هایی که به کمک احتیاج داشتین هستم مرینت🐞:چییییییی؟ الیا:اینه دیگه!!مرینت:واییی نه کت نوار تو خطره باید تو حالت عادی جاسوسی کنم ببینم چی میگن آلیا:باش ادرین🐾:دخترا اومدن جلو سلام مرینت؟مرینت🐞:سلام ادرین ادرین🐾:مرینت یه دقیقه بیا کارت دارم مرینت:با....باش یا خدا یعنی چیکارم داره منو برد به یه دیوار ادرین🐾:مرینت تو لیدی باگی؟

خب تموم شد لایک. و نظر یادتون نره جای حساسی تموم شد ولی تو پارت بعد حتما میبینین 🤩🤩🤩🤩😍😘😘