❤ زندگی پر ماجرا ❤️ پارت ۲۴

برید بخونین لایک نکنین باید منتظر به دنیا اومدن بچه‌ای آدرین و کاگامی باشین تو عرسیشون قشنگ قر بدین😁😌😂

مری: اصلا حوصله آدرین نداشتم اون که همش میگفتم عاشقانه هو این چرت و پرتا بهم خیانت کرد ببین اگه به زور باهام بود چیکار میکرد 😒 مریلا:مرینت زنگ خورد نمیای مری:چرا الان میام شما ها بریم آدرین:داشتم الکی کارمو تو کلاس طول میدادم که با مرینت صحبت کنم مری:آدرین یهو بلند شد در کلاس قفل کرد ( پارمیس: کلید از کجا آورد حتما از تو شلوارش😐😒 آدرین:یه بار دخالت نکنید چیزی نمیشه ها پارمیس: دوست داری چند تا بچه داشته باشی آدرین:برا چی می‌پرسی پارمیس:می‌خوام با کاگامی هماهنگ کنم که از قبل آمادگی داشته باشه آخه قراره یه عروسی تک براتون بگیرم آدرین:غلط کردم😶 پارمیس:آفرین دیگه از این غلطا نکن پسر خوب😌 آدرین:😒) مری:چیکار می‌کنی درو باز کن آدرین:تا باهام حرف نزنی باز نمیکنم مری:جیغ میزنم آدرین:بزن ولی باز نمیکنم مرینت آخه یکم فکر کن اگه من میخواستم بهت خیانت کنم چرا اینقدر اسرار داشتم هویتتو بدونم اگه من عاشقت نبودم با اون همه حرفایی که بهم اون موقع می‌زدی تا آخرش منتظرت میموندم مری:از یه طرفم حرفایی که میزد درست بود آدرین:مرینت میشه جوابمو بدین مری:اره همه اینا درسته ولی اون عکس داشت الیا: داشتم به اون عکس کثیف نگاه میکردم که چشمم به گوشه عکس خورد نوشته بود عکساسی گلها(به بزرگی خودتون ببخشین اسم دیگه به ذهنم نیومد) الیا داد زدم بچه ها بیاین مریلا: سریع دویدم گفتم چی شده با چیزی که نشونم داد انگار دنیا بهم داده بودن سریع عکسو از الیاگرفتم

مری: دیدم مریلا از پشت در داد میزد درو وا کنین منو آدرین نرسیدیم آدرین سریع درو وا کرد مریلا که نیشش تا بنا گوش وا بود اومد یه چیزی نشونم داد دهنم تا کجا وا شد یع یعنی آدرین بهم خیانت نکرده عکسا الکی بوده آدرین:داشتم سکته میکردم که دوباره چی شده که دیدم مرینت پرید بغلم منم که تو شک بودم بغلش کردم مریلا: آدرین ازت معذرت میخوام تو راست میگفتی گناهی نداری عکسا الکی بوده آدرین:خدایا شکرت دلم میخواست همون وسط مرینت ببوسم و با پرویی تمام هم این کارو کردم مریلا: خندش گرفت مری: آدرین یهو منو بوسید مثل گوجه قرمز شدم آدرین:داشتم به مری نگاه میکردم مثل گوجه شده بود میخواستم اذیتش کنم گفتم عشق گوجه فرنگی من چطوره اعصبانی شد

دوستان یه چی بگم این داستان یکم طولانی هستش یعنی شاید به ۴۰ پارت هم برسه اما اون یکی داستانم شاید زود تموم شه برای همین کم می‌نویسم که طول بکشه ❤️😊

مری:ببخشیدا وسط کلاس منو ماچ میکنی انتظار داری گوجه نشم آدرین:😂😂😂 آدرین:چشم از این به بعد تو خونتون ماچت میکنم چطوره عشقممری:ادریننننن مریلا: من دیگه برم شما راحت باشین مری: مریلا بزار بریم خونه خفت میکنم دختره چش سفید آدرین: اممم کجا بودیم مری: اممم داشتیم حرف می‌زدیم آدرین:نه من میخواستم ببوسمت از اول رابطمون نزاشتی حداقل یه بار مری: نچ آدرین:باشه فقط گونتو یه بار ببوسم این که میشه مری:اره این میشه فقط سریع تا کسی ندیده آدرین:سریع گونشو بوسیدم انگار دنیا بهم دادن

مری:وقتی میخواست منو ببوسم نفساش میخورد به گردنم مور مورم میشد ولی از یه طرفم خوشم اومد (پارمیس: عهه واقعا ای کلک شیطون 😂) مری:خب دیگه برو بشین الان بچها میان آدرین:چشم بانوی من مری:آدرین مگه بهت نگفتم آدرین: ببخشید معذرت میخوام مری: باشه حالا ولش مریلا:اومدیم سر کلاس خیلی خوشحال بودم که مری و آدرین آشتی کردم عشق برای من خوب در نیومد حداقل خواهرم خوشحال باشه

خب خب دوستان تا پارت بعد خدانگهدار ❤️😍👋🏻 ۱۵ لایک ۱۵ کامنت فراموش نشه ❤😍👋🏻 دوستون دارم ❤😍👋🏻