من و 💜 BTS💜(پارت ۳)

ا/ت:با این حرف جیمین خیلی خوشحال شدم شب شد و شام خوردیم و جیمین کنار تخت من خوابید ا/ت: جیمین بگیری بخوابی ها بیدار بمون من میدونم و تو جیمین:من نمی خوابم مثلا میخوای چکار کنی؟ ا/ت:باشه هر جور مایلی من فردا به حسابت میرسم جیمین: باشه بابا میخوابم شب بخیرا/ت:شب تو ام بخیر موچی♡ جیمین :با این حرفش لپم مثل سیب سرخ شد(😶قیافه جیمین همون موقع😂)

جیمین:شب اصلا خوابم نمیبرد می ترسیدم ا/ت طوریش شه ساعت نزدیکای ۵ صبح بود که خوابم برد تا ساعت ۸ بیدار شدم ا/ت هنوز خواب بود رفتم دستشویی صورتم رو شستم یه صبحانه هم از بیرون گرفتم و رفتم پیش ا/ت،ا/ت بیدار شده بود ا/ت:سلام صبح بخیر جیمین

جیمین:سلام،صبح تو ام بخیر بیا صبحانه گرفتم بیا بخور تا بریم خوابگاه ا/ت:باشه ،بعد از خوردم صبحونه مفصل گوشی جیمین زنگ خورد جین بود جیمین:سلام بله جین؟ جین:پس کجایی تو پسر از دیشب تا الان ندیدمت؟ جیمین:پیش ا/ت هستم همون ارمیه الان داریم صبحانه میخوریم خوردیم بعد میام جین:باشه ولی زود میخوایم بریم تمیرین جیمین:باشه خداحافظ جین:خداحافظ

ا/ت:ما همیشه غر غر های ولد واید هند سام رو داریم😂 جیمین:دقیقا😂 ا/ت:خوب زود بخور تا بریم سر تمیرین وگرنه اون روح ولد وارد هندسام بالا میاد هااااا جیمین:باشه تو ام بخور ا/ت:باشه بعد از ۵ دقیقه جیمین تو چرا اینقدر با من صمیمی شدی؟جیمین:خب تو جونتو به خاطر من به خطر انداختی اگه تو نبودی معلوم نبود چه بلایی سر من میومد ا/ت:تو باید الان پیش پسرا باشی و برای کنسرت تمرین کنی نه پیش یه آدم بی ارزش باشی

جیمین:نه این حرف رو نزن تو برای من با ارزشی ا/ت:واقعاااااا!؟ جیمین: اره پس چی ا/ت:ممنون موچی جیمین:راستی ا/ت تو بایستت کیه؟ ا/ت: راستش بایست من موچیه خیلی کیوت و بامزست و کسیه که الان این سوال رو پرسید و منم جوابش رو دادم 💜

جیمین:با این حرفش قند تو دلم آب شد یعنی بایستش منم صبحانه رو خوردیم و من رفتم پیش پرستار که بیاد سروم های ا/ت رو جدا کنه بعد از جدا کردن سرم ا/ت لباسش رو عوض (لباسی که جیمین براش تازه گرفته بود) و سوار ماشین شدیم و راه افتادیم سمت خوابگاه

خب اینم پارت ۳ میدونم زود تموم شد اما چه کنم از دست درس و مشق😐

💜BTS💜

💜دوستتون دارم💜 💜بابای💜