اینم پارت ۴ ☺💜
راه افتادیم سمت خوابگاه ساعت نزدیکای ۵ بود منو جیمین قرار بود بریم بیرون یه سری وسایل بگیریم آخه وسایلم خونه عموم و منم نمیرفتم بیارمشون بعد از خرید مفصل من و جیمین ساهت ۸ شب بود تصمیم گرفتم شام رو از بیرون بخوریم بعد از خوردن شام ساعت نزدیکای ۱۰ بود رفتیم خونه تا در رو باز کردیم بله بله بله مامان جین رو دیدیم دستش پشتش بود بعد برای شوخی یه کاسه خامه پخش کرد توی صورتم ا/ت:صبر کن منم صورت ولد وارد هندسامیت رو خراب میکنم هنوز نرسیده صمیمی شدیم رفتم توی اتاقم یعنی اتاق من و جیمین لباس فانتزی راحتی تو خانگی پوشیدم و رفتم پایین قرار بود خودمو معرفی کنم
10 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
پارت بعددددددددددددددد
بررسیه 😊
اگه میشه فالوت کن من فالوت کردم💜