عشق با یک نگاه پارت 4

کوک :اسمت چیه؟ ا/ت : سرمو بالا گرفتم و با خجالت گفتم اسمم ا/ت هستش کوک :اومممم... اسم قشنگی داری ا/ت : ممنونم کوک : میشه یه سوال ازت بپرسم؟ ا/ت : بله هر چی دوست دارید بپرسید کوک : بگو ببینم تو همون دختری نبودی که دو روز پیش تو پارک دخل یه پسرو اوردی؟

ا/ت : اون از کجا میدونه (تو دلش) بله... ولی شما از کجا میدونید؟ کوک :منم اونجا بودم 🤭 بعدش شروع کرد به بخندین ا/ت : دهنم یه متر باز شد اون اونجا چیکار می‌کرد یا خدا آبروم رفت اونم پیش نه هر کسی پیش جعون جونگ کوک از بی تی اس که بزرگترین فندوم جهان رو داره 😭 پاهام یکم سست شد و باعث شد خودمو به میز تکیه بدم کوک : دیدم یه لحظه بی حال شد و به میز بینمون تکیه داد بلند شدم پرسیدم

کوک : حالت خوبه؟ ا/ت : آ...آره خ..خوبم ب...ببخشید من باید ب.. برم ا/ت : داشتم میرفتم که یادم اومد نقاشیمو بهش ندادم چرخیدم که دیدم یکی از نور پردازا داره میفته رو سر جونگ کوک با عجله پریدم سمتش داد زدم : مواظب باش اونو هول دادم و دو تامون افتاديم رو هم و چشم تو چشم شدیم سعی کردم جلوی هیجانم رو بگیرم و سریع از روش بلند شدم و ازش پرسیدم : حالتون خوبه؟

از دید کوک : داشت ميرفت که یهو برگشت دیدم داره میا سمتم و پرید روم و داد زد مواظب باش بعد هردومون افتادیم زمین اون روی من بود که یهو بلند شد و پرسید حالم خوبه یا نه تازه متوجه قضیه شده بودم گفتم : او...اوهوم خوبم ممنون برای کمکت از زبون ا/ت : نفس راحتی کشیدم که دیدم همه از جمله اعضا بهمون خیره شدن اومدم بلند شم که یهو درد خفیفی رو پام حس کردم ا/ت : آههه 😣

کوک : ح..حالتون خوبه؟ به نظر میاد پاتون آسیب دیده! ا/ت : ن..نه من حالم خوبه دوباره سعی کردم بلند شم که دردش بیشتر شد ا/ت : اهممم 😖 با هر دردی که داشتم از جام بلند شدمو رفتم سرويس بهداشتی بقیه هنوز داشتن بهت زده نگام میکردن.

از اونجایی که اولین بارم بود میومدم اینجا نمیدونستم سرویسا کجا هستش پس از یکی پرسیدم و اونم بهم گفت که برم سمت چپ و بعد بپیچم سمت راست منم همین کارو کردم و لنگ لنگون رفتم سمت سرویس زنانه رفتم داخل و نگاهی به خودم کردم از درد اشکام بیرون می‌ریخت بعد از اینکه آروم شدم رفتم بیرون که با اعضا مواجه شدم.

امیدوارم از این پارت خوشتون اومده باشه لایک کامت بزارید فالو=فالو کنید منتظر پارت بعد باشید بوس به همتون 😘