چرا فقط من؟.....
صدای در به گوش رسید تا خواستم بلند بشم هیرو زمزمه کرد ( خودم باز میکنم) پس سر جایم نشستم... از پنجره به حیاط بیمارستان زل زدم برگ های پاییزش واقعا زیبا بودند دیگر داشتیم به ماه نوامبر نزدیک میشدیم و پاییز درحال شکل گرفتن بود ( خانم یوکیمورا لیا وقت آخرین سرمتون رسیده) به پرستار نگاه کردم او وارد شده بود... کمی چهره ام را در هم بردم و گفتم ( لطفا درست صدام بزنید ساکوتو آلیا هستم)...( اوه ببخشید خیلی ساله یا این اسم صداتون میزدم برام عادت شده بود... حالا لطفا روی تخت دراز بکشید) هیرو هنوز کنار در ایستاده بود کنار پرستار آمد و گفت( لازمه من بیرون برم؟) پرستار محلی به هیرو نداد به سمت من که اکنون روی تخت دراز کشیده بودم آمد و سرم را وصل کرد قبل از اینکه بخواهد سرم را وارد دستم کند هیرو مچ دستش را گرفت ( آنو اول جواب من رو بدید) پرستار دستش را از دست هیرو آزاد کرد ( دستوری مبنا بر رفتن شما داده نشده لطفا کنار نامزدتون بمونید شاید این آخرین لحظه های بودنش با شما باشه) هم من هم هیرو خشکمان زد نگاهی پر از وحشت به پرستار کردم....
7 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
18 لایک
بسی زیبا بید😁💪
ولی انصافا فک نمیکنی باید یکم بیرحم میشد؟
لیا؟ حالا بیرحمیش مونده تو که خودشو ندیدی....
بلی بلی صحیح است😂
اجی جونم پارت بعد کی میاد ؟ ❤
پنشنبه همین هفته
اها چه خوب اجی جونم😉
هعیییی
لطفا زوتر بزار
چشممممم🤍
۳۰ تا بازدید و ۵۰ تا کامنت شد پس بزار اون بعدیو
دوهفته دیگه میزارم چون پارت بعد پروانه رو باید این هفته بدم
سلام فینیس لیاام اون یکی پروفایلمه و تو پارت ۶ شاهدخت رونا خب اسم شاهدخت کشور کلارین ( همسایه کشور رونا اینا ) دیانا است هم اسم خودت و من یه نظرسنجی ساختم برای کسایی مثل ما که دوستان غیر فن فیک مینویسیم بری تو پروفایلم هست خوشحال میشم به جمع ما بپیوندی توش به هم کمک میکنیم و تبادل ایده میکنیم و حرف میزنیم
چشمممم
عالی بید نپصی 🤍🤍
میسیی
با کامنتاتون خر ذوق شدم ولی خدایی ۲۵ تا بازدید حقه نبود؟
چه حقه ای اجی 😐
حالا به حرف من رسیدی که گفتم هر چی بری جلو تر بازدید بیشتر میشه 🙃💜
بلههه
می دونی من دختر احساساتی هستم چرا این داستانو اختراع کردی؟ عععع بد بد بد🥸😑 دیگه تحمل ندارم به هر حال من دیگه برگشتم میتونیم دوباره آجی شیم
خوش آمدییییییییی
شروعی دوباره برای ما
آجی میشوی خواهرم؟
خلم نه؟
🤞😁😘🥲
من چون داستانم قشنگ نبود ادامه ندادم ولی تو داستانتو خیلی ادامه بده واگر نه باهات قهر میشم ولی داستان Love close واقعی هست یعنی من خودم با خودم بازیش میکنم خیلی قشنگه از نظر من حتما اونو بخون منم باید داستان هایی که جامونده بخونم که نوشتی داستان جدیدتر میخونم پس تو هم بخون ولی الان وسط کلاس یا مدرسه ام
فقط اشتباهی گفتم داستان جدیدت که آمده منظورم همون عشق زیر نور ماه بوده
اهان آجی چشم میدونم منم گاهی وقتا با خودم بازی میکنم داستان رو ولی بیشتر خیال پردازی رو دوست دارم الان میرم بخونمش
سلام فینیس جونم ببخشید چند وقت نبودم پارت آخر فراموشی آمده خواستی بخون منم الانیشینم داستان هایی که ازت جا موندم و بخونم
چشممم الن اگه مامانم بیاد تو اتاق ببینه شام نخوردم میکشم اول برم شام بخورم😐
عالی بودددد
مرسیییی