
از زبان پلگ * وای خیلی خوشحالم بالاخره بعد از ۶ سال حبه قندم رو میبینم 😎 صد در صد از دیدن من خوشحال میشه 😜 فقط تریکس رو چجوری بپیچیونم😐 اینجاش اندکی سخت است 😝 یک ساعت بعد جلو در دبیرستان * تیکی : پپللللگگگ😀😀😀 پلگ : چی ؟ ، تیکی😂 تیکی محکم پلگ رو ب.غ.ل کرد ❤ تریکس : ما هم هستیم تیکی خانم 😐 تیکی : آخ تریکس چقدر دلم برات تنگ شده 😣 تریکس : واسه همینه هنوز ب.غ.ل پلگ هستی 😐 تیکی : هوووم😮😮 با دستش تریکس رو کشید و دوتاشون رو ب.غ.ل کرد 😅
پلگ : خوب تیکی تو این چند سال لندن خوش گذشت 😧 تیکی : اوووف پلگ هنوز از راه نیومد گیر نده ، میگم امشب همگی خونه من بشینیم مثل قدیما فیلم ترسناک ببنیم 😅 تریکس : و ما هم تو رو بترسونیم😈 پلگ : ایول 😈 تیکی : هوووی ترسوندن تو برنامه نیس😐 پلگ : چشم حبه قند 😈 تیکی : باز شروع کردی جوراب بوگندو😐 تریکس : الحق که تیکی هستی😂 تیکی : پس چی😌 پلگ : ببین درسته من بچه درس خون نیستم اما کلاس ها الانه که شروع بشه و تیکی اولین روز دبیرستان جدید تنبیه بشی بری بیرون کلاس 😐 تیکی : وااای بریم 😰 ترکیس : بجنبید😅
تیکی وارد کلاس شد که معلم گفت : بچه ها امروز دو دانش آموز جدید داریم که از لندن به پاریس اومدند ، خانم تیکی دوپن و آقا سس کوفاین . تیکی خودت رو معرفی کن و بعد تو سس. تیکی : سلام .... من تیکی هستیم امیدوارم سال خوبی رو باهم داشته باشیم 😊 سس : سلام ، من سس کوفاین هستم ، سال خوبی رو در کنار هم آرزو دارم . معلم : هر دو تون برید میز دوم سمت راست بنشینید . سس خیلی خوشتیپ بود برای همین همه دختر ها براش غش و ضعف داشتند میکردند و پسرا حرص میخوردند 😂😂😂
زنگ تفریح * پلگ : حبه قند بریم 😉 سس : اوم ... تیکی اگه اشکالی نداره این زنگ تفریح رو با هم بریم ☺ تیکی : هوم حتما 😀 تریکس : خوشبختم برگ چغندر 😂 پلگ : ب.ب.ن.د 😐 تیکی : دعوا نکیند 😂 بیا زود تر بریم که جنگ جهانی رخ نده 😂 سس : باشه 😊 تو زنگ تفریح کلی با هم حرف زدن و تیکی خندید سس خیلی از تیکی خوشش اومد و تیکی هم همینطور ❤ سر کلاس ، هنوز معلم نیومده بود * تیکی : پلگ ، تریکس ، امشب سس هم میاد خونه من ۴ تایی با هم فیلم میبینیم 😁 پلگ : خوشبختم برگ چغندر 😛 تریکس : خ..ف...ه 😡 تیکی یک خبر میدادی نه اینکه اینجوری آخه 😐 تیکی : ببخشید پسرا 😶 پلگ : این روباه رو ول کن حبه قند 😅 سس : تیکی الان معلم میاد . تیکی : هوم راس میگی الان میام 😅
کلاس ها تموم شد از راه برگشت پلگ با تیکی رفت چون دو خیابون پایین تر خونه پلگ بود .... تیکی : پلگ تو هم ناراحت شدی ک بی خبر از شما ها سس رو دعوت کردم😔 پلگ : نوچ 😜 مح مث اون روباه نیستم 😌 تیکی : پیشی کوچولو خودمی 😆 پلگ : آره کفشدوزک 😎 تیکی : دیگه تا این حد پرو نشو رسیدیم ، بای😐 پلگ : بای بای حبه قند 😉 تیکی : انقدد نگو حبه قند جوراب بو گند😠😠😠
شب ساعت ۸ همه اومدن ، وقتی فیلم تموم شد ساعت ۱۰ بود و وقتی تریکس برق ها رو روشن کرد خیلی عصبی شد چون تیکی خوابش برد و سرش رو شونه سس بود و سس نیشش باز بود 😂 تریکس : بیا این ور مار 😡 تیکی : 😴 هاا .....، چی...شده ......چه خوابم میاد 😴 پلگ یک لیوان آب ریخت رو تیکی و گفت : هنوز خوابت میاد 😐 سس : هوی رو منم آب ریختی 😐 تیکی : 😨😨 اینجا چ خبر 😨 پلگ : حسابی خوابت پرید 😂😂 و تو هم حقت بود روت آب بریزم فرصت طلب 😬 تریکس : تیکی از وقتی برگشتی خیلی عصبانیمون کردی بسه دیگه امشب رو بخیال بیا بریم پلگ 😒 پلگ : بریم جناب عالی هم بیا برو بیرون دیگه 😡 یقه سس رو گرفت سه تایی رفتن و هر کی از یک طرف رفت تیکی هم ناراحت شد شروع به گریه کردن کرد😢
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تریکس دختره
از همگی عذر خواهی میکنم😟
واقعا ببخشید نت نداشتم😢
خیلی بدی چرا نمیزاری پارت بعد رو😭😭😭😭😭با خوشحالی تموم میام تو پیجت با ناراحتی زیاد میرم بیرون😭😭💫😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
عالی بود پارت بعد و بده
فوش بدم خوبه ؟ هنوز داستان آدرین اگرست رو تموم نکرده این چی میگه یک ماه منتظر پارت بعدیم ولی داستان معرکییه حتما ادامش بده ،🌸🔥
🥺🥺🥺🥺
خیلی از دستت ناراحتم آخه پارت بعد رو نمیزاری. اگر فالور هاتو دوست داشتی ، می گذاشتی.😭😭😭
در روز چندین بار میام و پیجت رو نگاه میکنم ولی هر بار ناراحت از توش خارج میشم.
سلام ادامش بده قشنگ بود مخوام ببینم چی. میشه
خیلی بدی ، بزار دیگه ، جون به لبمون کردی.
چرا پارت بعدی رو نمیذاری 3 روز گذشت میخوای مارو بکشی😢😢😢🥺😭😭😭😭😭😭😭😭
اگه تا فردا نذاره من میمیرم.😄😂