50تایی شدمممم😍البته ۵۶ تام الان😍🥳
هراز قطار پیاده شدیم که جسیکا و البرت رو دیدم هری مودبانه باهاشون احوال پرسی کرد سوار ماشین شدیم و هری رو رسونیدم خونه ی دورسلی ها هر چقدر بهش اصرار میکردم بیا پیش ما زندگی کن قبول نمیکرد البرت کلید رو چرخاند ودرو باز کرد وارد خانه شدیم که داد زدم خواب و به طرفم اتاقم دویدیم الان جسیکا و البرت میگن این دیگه چه اوسکلیه😂
حدود دوساعتی خواب بودم بیدار شدم و کیک خوشمزه ای که جسیکا پخته بود را خوردم بعد رفتم تا چمدانم رو باز کنم همه چیزو خالی کردم و چندان رو هل دادم زیر تخت لباسا رو دونه دونه داخل کمد میگذاشتم که لای اونا یک نامه پیدا کردم بازشکردم و خواندمش:سریع به دیدن بیا
و زیرش امضای پرفسور اسنیپ بود پوف کلافه ای کشیدم حتما سال بعد ازش میپرسم چیکارم داره
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
قشنگ بود💚💚💚💚
ماچچچچ😂⛓
مننننننن عقب مونده بودممممممم😐😐😐 سه نا پارت عقب موندم الان خوندم😂😂😂 عالیییییییی بود💚💚💚❤❤❤
مرسییی جیگر😂❤(جیگرابا اون لحن نخونیاااا لحنم دوستانه بود)🤣🤝
آره آره با لحن دوستانه خوندم😂😂😂