
آدرین: پاساژ ********. متیو : بزن که....مرینت: گاز بدی جوری گازت می گیرم که دردش تو رگات بپیچه . متیو: اصلا کسی گفت تند ...آدرین چرا میگی تند بی ...ادبب 😡. آدرین: من کی گفتم 😳😐. متیو: تو نگران نباش ز.ن داداش😊برسیم حسابی کت*ک*ش میزنم 😈. مرینت: لازم نکرده یکی باید تو رو بزنه 😠😒
متیو: من اصلا گو٫ه خوردم غ*ل*ط کردم . مرینت: آفرین توله سگ . و مو ها شو با دست بهم میریزه . متیو: ااااانتظار نداری که واق واق کنم . آدرین: مرینت فقط من اینجوری احساس میکنم یا تو واقعا .... داره با این دیییییی*وووو^نه $#@$#@@&#@$@@@#$&@@# صمیمی تر از من میشی 😡. مرینت:برای چی....برای اینکه بهش گفتم توله سگ و نازش کردم .آدرین:من ... تا حالا بهم اون طور که باید محبت نشده .... پدر و ...مادرم همیشه سر کار بودن ..برای من و گیلبرت و فیلیکس و لوکا هیچ وقت ... هیچ وقت ،وقت نداشتن
متیو: بی چاره آدرین: و و ولی وقتی اومدی همه چیز تغیر کرد ما هر روز سرگرم بودیم ... مثل ....کسایی بودیم که انگار دختر ندیدن ..... هر روز سعی می کردیم کمکت کنیم تا زود تر کارت تموم شه تا....مرینت: زود تر اذیتم کنید .(آدرین و مرینت هر دو با لحن آروم و احساسی این حرفا رو زدن )آدرین:😳😂😂😂. مرینت: 😂😂😂. متیو: 😳😳😳😳😳😳😳😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐😐. هوووووووو😄😄😄😄😄😄😄👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻. مرینت &آدرین: 😳😐😐. آدرین: چرا دست میزنی. متیو : ووو لذت بردم مثل بازیگرا که یهووو میرن تو فاز رمان*تیک و باهم احساس حرف موگوین 😙. مرینت: ای ادب و از کجا یاد گرفته. آدرین: به احتمال زیاد از یه بد بخت که همیبد بخت بدبختشکرده . مرینت : بیا خودمون بریم . (من:مرینت و آدرین خیلی آروم پیاده شدن و پا ورچین پاورچین رفتن تا یه خیابون که رسیدن دویدن )آدرین: خب از بخت خوب ما پاسا ساژا این جان(در حال نف زدن و نفس گرفتن اینا رو میگه ) مرینت: وارد شدیم لباساش دخترونه بود . آدرین: ببین اون لباس خیلی بهت میاد . مرینت: اما ..... آدرین: قیمتش و پرسیدم و پولش و دادم خیلیییی لباسه خوشگل بود . مرینت برو بپوش .
مرینت : وای الان چند دقیقه گذشته و من به لطف آدرین....... نگم دیگه . آدرین: م.... مرینت: اگه اسم لباس و بیاری می.ک.ش.مت . آدرین:؛ اوم نه نه نه اصلا من کی باشم رو حرف شما حرف بیارم 😅. مرینت: بلاخره رفتیم از پاساژ بیرون واسه بقیه سوغاتی خریدیم رفتیم جا های دیدنی رو دیدیم رفتیم رستوران آرین شب شد که آدرین گفت: ام مرینت تو ی رو خونه من میام. مرینت: کجا.... آ نه نه لازم نیست فعلا بگو ویل.... آدرین: برو تو اتاق درم ببند. خداحافظ مرینت: خدا نگهدار

خب خوشگلا ممنون که خوندید (این یکی از لباس ها مرینت هست)
مرسی که تا اینجا اومدید ناظر جون لطفا منتشر کن دستت درد نکنه خدانگهدار تون
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تحسین خیلی پیشرفت کردی👏
قبلا هرچی کامنت مینوشتم جواب نمیدادی ولی انگار بهبود پیدا کرده😐😂
عالیییی عاجی💓💓💓😍😍😍😍😍💜💜💜💜
ممنونم عشق آجی😍😍😍😍😍😍😍😍😍😍
آجی مگه داداش نداری چرا خبر نمیدی پارت بعدو گذاشتی
عالی بود عزیزم نگی هم می خونم اگه هم پارت از بعد و گذاشته باشی و من پارت های قبل رو می خوندم لایک و کامنت میکنم آجیم ❤
مرسی داداشیا گولم 💞
جان من پارت بعدی رو بزار
حتما . مرس
از ناظر عزیز متشکرم
عالی بود عزیزدلم😍👋🏻
ممنونم گلم😘
عالی بود
مرسی