

از هم جدا شدیم خدایا یعنی خواب میبینم هاگرید: منو و هری صبحونه خوردیم تو هم بهتره یه چیزی بخوری تا بریم خرید وسایل مدرستون من:من پولی ندارم هاگرید:،نگران نباش پدر و مادرت به فکرتون بودند رفتم اشپزخونه و هری هم دنبال خودم کشیدم اون بدبختم همینجوری پشت سرم میومد پشت میز نشستیم و همینجور که میخوردم زندگیم توی این چند سال رو تعریف میکردم لقمه از دهنم بیرون زده بودو پشت سر هم حرف میزدم •••به گفته ی اون خانم مو نارنجی مهربون از دیوار رد شدیم و داخل یک کوپه نشستیم اون پسره که اسمش رون بود هم پیش مانشست و مشغول خوردن هله هوله هایی بودیم که هری خریده بود بعد کمی خوردن سرمو رو روی شیشه گذاشتم که با تکونهای شدیدش دیدم رمان ها از زندگی واقعی خیلی دورن سرمو تکه دارم به پشتی صندلی با اینکه تکون میخورد برام مثل یه گهواره بود با فکر به اینکه توی چه گروهی میوفتم خوابیدم
ادامه اسلاید بعد

به منظره رو به رو چشم دوختم چقدر خوشگله از قایق پیاده شدیم و رفتیم داخل خانم سبز پوشی که خودش رو پرفوسور مگ گونگال معرفی کرد و شروع به حرف زدن کرد چشمم به پسری افتاد که با هری در توی قطار دعواش شد اونم به من نگاه کرد و پوزخندی زد رونو برگردوندم و دنبال بقیه راه افتادم خیلی خوشگل و زیبا بود همه ی سال اولیا ایستادیم و منتظر اسمموم زبان پرفسور مگ گونگال 《هری پاتر》هری رفت و روی صندلی نشست بعد مدتی کلاه گفت گریفندور بعدش منو صدا زد《جودی پاتر》اروم به طرف صندلی رفتم و نشستم مگ گونگال کلاه روی سرم گذاشت که گذاشت شروع به حرف زدن کرد:ادم زیرک کمی گستاخ ولی مهربان اوممم گری نه نه نه اسلیترین از طرفی ناراحت بودم که با هری توی یه گروه نیوفتادیم و از طرفی خوشحال چون برعکس بقیه من فکر میکردم اسلیترین جای خفن و باحالی باشه کنار دختری که بغل دریکو نشسته بود خواستم بشینم که گفت:برو اونور ببینم بیریخت احمق یعد روشو اونور کرد حس کردم گر گرفتم حس بدی بود که کسی نخوادت سر به زیر بطرف دیگهرفتم و نشستم که برخلاف دختره باهام مهربون بودند و همش از زخمم سوال میپرسیدن به خوابگاه رفتیم کاترین بغل تختم بود پیشش رفتم و گفتم که توی چه گروهیم و .. دیگه اماده خواب شدم به این فکر کردم که پرفسور اسنیپ یجوری نگاهم میکرد زخمم هم درد گرفته بود جریان چیه خدا میدونه
اگه نظری واسه بهتر شدن رمان دارید حتما بگید بهم خیلی کمک میکنه🤍🧸

اسلاید اضافه

اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
شیفت عالیه حتما امتحانش کن🤤❤
اره تو فکرشم
تو خودت شیبت کردی؟
آره برای بار اول نزدیک ۳ ماه روش کار کردم تا شد
الان هروقت بخوام میرم
واوووو چه خوببب😍👌🏼
من خیلی سعی کردم اما نشد 😶😶
نباید ناامید بشی
اگه ناامید بشی قطعا نمیشه
به تلاش ادامه بده
اووو مای گاد اجی تونستی شیفت کنی یا داری داستان مینوسی؟؟؟؟😮😮😮😮
نه دارم داستان مینویسم😂💙
اها گفتم ما از این شانسا نداریم ک شیفت کنیم😂😂😂
نظر ندارم فقط بنویییییییییییییییییس❤❤❤😂😂😂
😂🤣گفتممم همینو میگنااا