
مرینت: یه چیزی گفت چیک . آدرین بیدار شد دستاش دورک.ر.م بود گوشی دستش نبود به هم نگاه کردیم و . مرینت و آدرین: آلیااااااااااااااااااااااااااااا. آلیا:جووووون فالورام چه زیاد شدن . مرینت: آره آره کاری میکنم فالوورات منفی ۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰بشن😬. آدرین: آه تو فضای مجازی همه گفتن چه بهم میان 😍😍😍😍. جووووووووووووون . مرینت: آدرییییییین . آدرین: بلی😐. مرینت: قرار بود پشت منو بگیری یا . آدرین:خو اینی که تو فضای مجازی هست به نفع بنده است 😐. مرینت: خوووووووب بزار ببینم اینم به نعفته . آدرین: چی به نفعمه. مرینت: من ط.ل.ا.ق.ت میدم . آدرین: جااااااااااااااان 🤯🤯🤯🤯. آلیا: خوبه خوبه هنوز ا.ز.د.و.ا.ج نکرده شاخ شده واسه ما . آدرین: نشانی از ابزار عل.اق.س.تتتت
مرینت:اصلا اصلا اصلا 😡. آدرین:مرینت. مرینت: هوم. آدرین:من میخوام برم خرید. مرینت: خب برو. آلیا:وای وای آخه به تو هم می گن ز. ن خدا بهت رحم کنه. آدرین: خب من رفتم. مرینت: بری دیگه برنگردی. آدرین:واقعا که😒. آلیا: ای وای یادم رفت باید دوقلو ها رو ببرم پارک. من رفتم مرینت. مرینت: خو بابای. ام...... حالا چی کار کنم....... اوووم آماده برم به خاله مارلین کمک کنم. خاله خاله مارلین! ًکجای. ویلیام: مامانم پیش دوستاشه بابام و خواهر بزرگتر مرفتن یه چرخی تو شهر بزنن. مرینت: پس................ این یعنی اینکه ما............ تنهاییم!!!!!

ویلیام:دقیقا ع. ش. ق. م. مرینت :دیدم یه شیشه ی🍷برداشت وای نه. وی.... ویلیام خواهش میکنم بهش لب نزن.ویییییییییلیییییا ها ههااا هه هاا. (نگرانه نفس نفس میزنه) ویلیام:همیشه انتظار همین لحظه رو داشتم. مرینت: چه زود اثر کرد وای چی کار کنم. دویدم تو اتاق یه لباس پوشیدم و زود به آدرین زنگ زدم گفتم از الو آدرین..... بله..... بیات دنبالم...... حالت خوبه..... بیا.... چرا..... میگم...... بگو...... ویلیام مس........ اومدم
مرینت: صدای بوق ماشین و شنیدم تند دویدم به در خونه رسیدم در ماشین باز شد من توش پریدم(شاعر کی بودم من) و آدرین مونو کشید تا ویلیام به هم نر سی هزار دقیقا افتادم رو پاهاش. آدرین: سلام ع. ش. ق. م . مرینت :تو دیگ شروع نکن. آدرین:نمیشه کرایه داره. مرینت:وقتی رسیدیم میدم. متیو: هوی من دارم لطف می کنم بدون گواهینامه می برم تون من باید از مرینت بگیرم. مرینت: عععععععععععععععععععع. سفت و محکم آدرین و چسبیدم گفتم اتون کیه. آدرین:راننده. متیو: ای رفق نامرد الان شدم راننده نه باشه دستت درد نکنه خوب جواب خوبی هامو دادی ممنون!!! خجالت نکش. آدرین: باشه نمی کشم. متیو:هااااااا واقعا که.
مرینت:داریم کجا میریم. آدرین:میریم خرید. مرینت:خرید؟؟. آدرین : بله.... حداقل دست خالی برنگردیم خونه. مرینت: کلا یادم رفته بود. آدرین: ولی حافطه ی من ثبت کرده. متیو : آدرس ، کدوم پاساژ میرین؟
ببخشید دوستان . الان ساعت 2:5۷ شب. روز دانش آموز مبارک💜 مرسی تا اینجا اومدین ممنون 💖 بای بای 😘❤
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
کاش ادرین دیرتر میرسید😐
اوخی خیلی ویلی و مری رو دوست داری.💝
اره😝
برو پناه بگیر آدرینتی یا می ریزن سرت😜
اوه اوه باشه😂
عالی بود عزیزم خیلی قشنگ مینویسی مطمئنم توی نویسندگی یه روز به یه جای خیلی خفن میرسی
مرسییییییی.
امیدوارم نا امیدت نکنم😅
عالیییی
مرسی
عالی بود
مرسی عزیزم
وای عالی بود ثنا جوووون 😍😍😍😍😍😍😍 واقعا عالی نوشتی این پارت خیلی خوبه😍😍😍😍😍😍😍
ممنون عزیزم 😍😍😍😍😍😍مرسی
حرف نداشت عاجی💗
مرسی آجی جون
داستانات عالی هستن ❤
منتظر پارت بعدم عزیزم 💖
درک میکنم ممکنه این روزا زیاد نتونی بنویسی ولی ممنون میشم بنویسی عشقم 😘
ممنون.
مرسی درک می کنی 😇