
خب،خب،خب دوستان من کلا از این نوع تخیلات خودم همیشه مینوشتم دوستم پیشنهاد داد که اینجا هم بزارم امیدوارم خوشتون بیاد خواهش میکنم بگین که خوشتون میاد یا نه،و اگه نظر،انتقاد،پیشنهاد هر چی باشه میخونم و استفاده میکنم مرسی،❣❣❣
امروز چه روز بدی بود!اصلا نفهمیدم چی شد؟😖...خب حالا که دیگه گذشت، بازم مثل دیروز یه کلاه گذاشتم روی سرم آخه روسری اذیتم میکرد،بعد هدفون مشکی رو هم گذاشتم رو گوشم،بعد دفترچه رو آوردم و حقیقتش یک حس خوشایندی بهم دست داد که دیدم این همه زبان یاد گرفتم. آخخخخخخخخخ،...باز اون خاطره ی لعنتی یادم اومد،😣 بگو آخه معلمه زبان خجالت نمیکشی سن پدرمی،جلو همه دوستام و همکلاسی هام ازم خواستگاری میکنی؟مرتیکه دیوونه ی رو مخ..😒 حیف باید پول اینترنتم رو همش از حلقش می کشیدم بیرون، وای وای وای،هنوز یادم میاد دلم میخواد بزنم زیر گریه،🥺🥺
حالا دیگه اعصابم رو خورد نکنم ولی واقعا خوشحال شدم آخه همه فکر میکردن چون کلاس زبان نمیرم نمیتونم یاد بگیرم،اما خب هرچند از بقیه خیلی عقب افتادم و بقیه بیشتر بلد بودن،ولی من هم به جاش علاوه بر زبان انگلیسی،روسی،فرانسوی،کره ای هم یاد گرفته بودم🥺 مخصوصا از بابت زبان کره ای خیلی خوشحال بودم،آخه از همون کوچیکی که می گفتن چه کشوری رو دوست داری بدون دلیل می گفتم کره ی جنوبی😌،و حالا هم با شناخت بی تی اس مطمئن شدم که کوچیک بودم خیلی انتخابم درست بوده😌ولی ای کاش میتونستم ببینمشون🥺 نگاه به بالا کردم گفتم خدایا این همه من بد آوردم اصلا من آدم بد،شما که بخشنده ای و بزرگی یه کاری کن ما بی تی اس رو ببینیم، (خدا از اون بالا:باشه باشه چچچششششممم😐😐😐)
خب نشستم خودم رو درست کردم با لپ تاپ وارد برنامه مینی چت شدم،و خب اولین نفر روسی بود دیگه روسی رو خوب یاد گرفته بودم😌خلاصه ۱۱نفر گذشت و من مینوشتم تا یادم بمونه،۳تا روسی،۲تا سوئد که یکیش انگلیسی بلد بود یکیش هم مجبور شدم رد کنم،۱نفر از نیویورک که واقعا خیلی خوب بود و خیلی باهم صحبت کردیم👌🏻یکی از کره ی شمالی🥺 که البته خیلی باهاش صحبت نکردم و نمیدونم چی شد که قطع شد🙄(خدا:وی اینجا مثل چی دروغ میگوید🙄یارو باهات حال نکرد زد بعدی😒اون وقت چه آرزو هایی هم میکنه) ۲تا ایرانی که یکم باهاشون صحبت کردم دونفر هم ایتالیایی که من درحد سلام و اینا بلد بودم ولی هردوشون انگلیسی بلد بودن و باهاشون انگلیسی صحبت کردم،✨🤍
منتظر بودم یکی بیاد سرم رو برده بودم پایین داشتم دنبال چند تا خودکار تو کمد میگشتم یکی اومد گفت:(به کره ای)سَََََََلام،ذوق زده شدم گفتم سرم رو بیارم بالا تقققققققق.....سرم خورد زیر میز،:آییییی اخ اخ اخ سرمممم........یارو زد زیر خنده صداش برا آشنا بود ولی یادم نمیومد چ قدددددد خندید و چقدددد هم باحال میخندید و باز خودم رو زدم به اون راه و سرم رو نبردم بالا ولی باز با خودم گفتم چیه الان یارو فکر میکنه آدم ندیده ام🙄پس به جست و جوی خودکار پرداختم🧐،(خدا:نه عزیزم الان فکر میکنه وای چقدر آدم دیده ست😂😂🤣🤣) در همون حالت که سرم پایین بود گفتم(به کره ای)سلام خوبی؟(اینجا مکالمه همش به کره ای هست سخته هر دور بگم به کره ای)بجای اینکه بگه ممنون تو خوبی،
خندش رو دیگه خورد گفت:اسمت چیع؟(با خودم گفتم این دیگه چه کوفتیه😑) گفتم:ا/ت(=اسم تو)،و شمااا؟گفت:اممم خوبه،..خوشبختم ا/ت(با خودم گفتم خوب باز یه چی خوبی ازت شنیدیم😒باز اسمش رو نگفت که😬)گفتم:امم..ببخشید اسم شما چیه؟گفت:نمیشناسی؟ خواستم با اعصبانیت سرم رو بالا بیارم که..دوباره تتتقققققققق..سرم خورد زیر میز:واااایییی خدااااا(خدا:جانم😂😂🤣)اههه اییشششش اون باز زده بود زیر خنده داشت میخندید چقدررر باحال میخندید خواستم بهش حرف بزنم ولی خندش به دلم نشسته بود.🤤.دلم نیومد چیزی بهش بگم،تو همین فکرا بودم و اون میخندید که بالاخره خودکار ها رو دیدم و خم شدم برشون داشتم که این دفعه اون شروع کرد به صحبت کردن و حواسم به حرفاش پرت شد و باز سرم خورد زیر میز:ووواااااییییی خفه شو یه دیقه،آییییییییی(اینو به فارسی گفتم🙄)که با نگرانی گفت:ا/ت..خوبی؟گفتم:مرسی اره چیزیم نیست،گفت:اها،خواستم سرم رو بیارم بالا که گفت:هی هی هی یه دیقه وایسا،حدس بزن من کی هستم؟من:هم؟،.اها.امممم نمیدونم من که هنوز شما رو ندیدم،گفت یه حدس بزن دیگه
+:چه میدونم آدم معروفی هستی؟_:...امم....اره+:رئیس جمهورشونی😐؟_...ااممم...نه دیگه...+چه میدونم،اصلا سرم رو میارم بالا...-نه نه وایسا،تتتقققققق+اخخخخخخخ سرم(به فارسی گفتم)_چی+هیچی،میگم سرم شکست حالت میزاری سرم رو بیارم بالا😠😠😠؟_چه...عصبی😐فقط یه شرط داره،+چی،_اگه از دیدنم تعجب کردی من یه چیز میگم قبول بیاد قبول کنی باشه؟+مطمئن باش اون قدر خوشگل نیستی که تعجب کنم😒_😅نه منظورم این نیست ولی میپذیری؟+باشه..حالا سرم رو بیارم بالا؟_اره اره...سرم زو آوردم بالا😳😳😨😨😨..
+وااااااااااااااااا،،،دروغغغغغغغغ میگیییییییی،مگه ممکنه اخه😳(تا اینجا به فارسی بقیه ش کره ای)ف..ف..فکر میکنم از بس سرم خورد تو میز اشتباهی میبینم..😳😳😳ببخشید شما خورتونی دیگه؟؟_واییییی چی شد؟تو که نمی خواستی تعجب کنی؟😳😂(همراه با مسخره کردن من و یکم خنده)یه لبخند کوچیک اومد سر لبم+ببخشید هنوز باورم نمیشه تو شوکم،احیانا تو جونگ کوک هستی😳😳😳؟_نهههههه من؟من آراِم هستم،.اینجا با چشمش داشت منو مسخره میکرد و چشمش به این حالت شده بود😳😳😳😳
..+نه واقعا تو جونگ کوک هستی؟(خدا:اره دیگه،دیدی گفتی بی اس رو ببینی گفتم باشه😌) جونگ کوک با همون حالت چشم(یعنی این😳😳)_اره اره،چرا این همه تند بودی؟+ببخشید من نمیدونستم شما هستین،😳😳😳😅_اممم..خب اشکال نداره..حالا از دیدنم تعجب کردی؟+آ..(یادم اومد که من نباید تعجب میکردم)چیزه..اااممم)دل رو زدم به دریا و گفتم هر شد اشکال نداره)حقیقتش اره.،خیلی هم زیاد،
_خبببببب..حالا یه چیزی ازت میخوام،انجام میدی دیگه باشه؟+باش😳😳(هنوز تو شکککک بودم خداااااااااااااااا،مگههههههههههه میشدددددددددددددد)
خب،خب،خب، مرسی که تا اینجا خوندین خواهش میکنم اگه چیزی هست حتما حتما بگین که ببینم بگین که آیا اصلا بزارم یا نه؟و اگه بزارم تا چند پارت بزارم؟، و اگه پیشنهادی دارین هم بگین دیگه، باز هم تشکر میکنم از همه عزیزان❤️❤️❤️❤️❤️🤍🤍🤍🤍 راستی به نظرتون جونگ کوک چی از شما خواسته بود؟🤔🤪😜 خب این اولین بار بود تخیلاتم رو کسی به غیر از دوستام قراره بخونن پس خواهش میکنم انرژی بدین تا ادامه بدیم😘🙏🏻🙏🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوب بود لطفا به داستان من هم سر بزنید 💜
عالییییی.چرا پارت بعد رو نمیزاریی🥺😭😭
میشه بگی پارت بعد چه جوری ببینم 😊😊😊❤❤❤و عالی بود
بزن رو عکس پروفایلم که هنوز هم نزاشتم😁اونجا میان
خیلی عالی و هیجان انگیز بود😘
لطفا پارت بعدی رو زود بزار تا سکتهه رو نزدیم
پارت بعد پلیز 🤗🤗🤗😎خیلی باحال و طنز بود ممنون.🤣🤣🤣🤣🤣🤣💙💛🖤❤️⚪🧡
ممنونم ک خوندی😊و اینو هم بگم ک داستانت عالیه حقیقت با یه گوشی دیگه اونا رو دیدم ولی حتما میام و نظر میزارم براش💜💜💜
زودددد بزارررررر تولو خدااااا
بازم بازم
خیلی جالب بود لطفا پارتای بعدی رو هم زود بزار🤗☺☺
خیلی خوب بود مرسی ادامه بده خیلی باحال بود. فایتینگ
به جان خودم اگه ادامه ندی سرم و میدونم به دیوار
ن ن ن نکوبون😂😂پارت دوم خیلیییییی طولانیه و الان اومدم ک بزارمش💜