15 اسلاید صحیح/غلط توسط: intagral انتشار: 3 سال پیش 608 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
جملات طلایی : خواهش میکنم زودتر بیا ، دختر کوچولومون ترسیده ، همون دختر نونوا ؟ اهنگ : cardigan از تیلور سویفیت
مردم پاریس به طرز عجیبی همگی دیوونه شده بودن و دنبال حقیقتی میگشتن که من اصلا نمی تونستم حدس بزنم چیه. با نگاه نگرانم داشتم بیرون از خونه رو رصد میکردم و دنبال یه دلیلی منتقی توی ذهنم برای این اتفاق می گشتم که البته قطعا تنها دلیل منتقی ، اکوما بود .
_ مرینت ... بهتر نیست تبدیل شی ؟
_ دارم دنبال منشاء اکوما میگردم .
_ فکر می کنم لیدی باگ خیلی بهتر از پسش برمیاد .
تغییر شکل دادم از خونه بیرون رفتم ، یویوم رو باز کردم و برای کت نوار پیغام گذاشتم .
- خواهش میکنم زودتر بیا ، برات لوکیشنم رو...
همون لحظه یکی از همونایی که تحت تاثیر قرار گرفته بود منو دید و بهم حمله کرد که این باعث شد یویوم از دستم پرت شه پایینو نتونم از یویوم استفاده کنم ، انگار وقتی روی قفیه ی سینم فشار میومد از شدت درد میتواستم بمیرم .
- حقیقتو بهم بگو لیدی باگ
دستشو برد به سمت گوشوارم ، سرم رو تکون دادم اما وقتی که دیگه فشار خیلی زیاد شد کنترلم از دست دادم و سطح اکسیژنم پایین اومد ، میتونم بگم که تقریبا تا حالت بیهوشی هم رفته بودم . اما همون لحظه کت نوار رسید و میتونم بگم منو نجات داد .
- خیلی ممنونم پیشی ...
-خواهش میکنم ...
منتظر بودم بگه بانوی من ، اما نگفت . این حرفش برام قوت قلب بود .
سر چشمه ی این دیوونه بازیا از برج پاریس بود .
- لیدی باگ و کت نوار ، دلم میخواد حقیقت پشت نقابتونو بدونم ، بهتر نیست که بدون اذیت شدن میراکلس هاتون رو بهم بدین ؟
- من چالش هارو دوست دارم
دوباره از این شوخیا کرد ، این ادم چرا درک نداشت از پرسه ی جنگ ؟!ولی انصافا چرا باید دروغ بگم . من دیوونه وار عاشق این چرت و پرت گفتناش بودم . دوباره میخوامشون ، دوباره اون احساسات رو میخوام .
از پشت سرمون یک عالمه ادم ظاهر شدن که با هر یکدونه لمسشون کلی ادمو تضعیف میکردن وقتی دیگه نهایت نیرومون بود یه جا قایم شدیم و تغییر حالت دادیم . همون لحظه reality (ریلیتی) پیدام کرد و وقتی لمسم کرد تمام انرژیم از بین رفت .
اون منو توی حالت بیهوش بالای برج ایفل برد و اخطار داد که اگر لیدی باگ و کت نوار معجزه گر هاشون رو ندن من و نابود میکنه . من بیهوش و توی بدترین حالت خودتوی خلسه بودم و نگاهم به روبرو بود ،
- کت نوار ، لیدی باگ خواهش می کنم زودتر بیایید
- اوخی ... ، دختر کوچولومون ترسیده ....ابر قهرمانا ... شنا چه جور ابر قهرمان هایی هستین ...
داشتم از شدت نگرانی میمردم ولی تنها کاری که میتونستم بکنم دعا کردن و اشک ریختن بود . همون لحظه بود زنگ چشم های سبزش توجهم رو جلب کرد که برای نجات من اومده بود . اون برای من اومده بود ?
شاید این جزو یکی از وضیافش بود اما اینکه اون برای من اومده بود بهم احساس رضایت و خوشحالی میداد .
اون از پشت بهش حمله کرد و وقتی بهش دست زد تمام نیروش تضعیف شد و اونور تر پرت شد .
اما همون لحظه دوست اون دختره اومد و چیزی بهش گفت که باعث شد اون اروم بگیره . چون توی حالت خلسه بودم و فقط نگرانی احساس میکردم هیچی از اون نفهمیدم . اون خود به خود از حالت آکوما خارج شد ولی همه شهر درب و داغون بود . کت نوار منو ازاد کرد و با کتکلیزم اکوما رو خنثی کرد منو تا یه جایی رسوند اما هیچ حرفی نزد و بهم گفت باید لیدی باگ رو پیدا کنه ولی من توی بغلش بودم .
وقتی رفت تغییر شکل دادم و تبدیل به لیدی باگ شدم و وقتی رفتم پیشش بهم نگاه های خوبی نکرد .
-چیشده ؟ چرا اینطوری هستی ؟
- چرا ...؟ یکم به ذهنت رجوع کن .
باورم نمیشد که داشت باهام دعوا میوفتاد .
- ببخشید ، باور میکنی نمیتونستم حتی راه برم ؟
- چرا اینطوری هستی ؟؟ امروز کسی که عاشقش بودم نزدیک بود به خاطر تو جونش رو از دست بده ...
صبر ببینم چی ؟؟ اون چی گفت ؟ کسی که دوستش داشت .... من بودم ؟؟ باورم نمیشد ... توی شک رفته بودم
- مرینت دوپن چنگ ... ؟ همون دختر نونوا ؟
- دیگه در موردش اینطوری حرف نزن .
عصبانی شد وقتی اینو گفتم که خودم ازش ترسیدم .
- خجالت نمیکشی؟ ادما رو به خاطر شغل پدر و مادرشو قضاوت میکنی ؟ تو مثلا ابر قهرمانی !
حالش خوب نبود ، صورتش سرخ شده بود و لپاش گل انداخته بود حس می کردم داره از عمق وجودش سرم داد میزنه . یعنی واقعا عاشق من بوده ؟
-من.... معذرت میخوام .
- خ...
-هیچی نگو ، فعلا خداحافظ .
نمیدونستمباید خوشحال باشم یا نه !پسری که عاشقش بودم عاشقم بود ، اما این فقط همه چیز رو برام بدتر میکرد.
بچه ها من خیلی این قسمت رو دوست داشتم . شما چطور ؟؟
راستی دارم براتون یه داستان خارجی رو ترجمه می کنم . که خیلی خوشگله هر وقت کامل ترجمه شد براتون میذارمش ... منتظر اون باشین .
راستی نظرتون در مورد این آخرین تریلری که بیرون اومد چیه ؟؟ خیلی باحال بود مگه نه ؟؟ بالاخره آدرین هویت باباش رو فهمید . من انصافا دلم ریش شد .
15 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
چرا دیگه پارت رو نمیزاری دوسال گذشته ها...
چون اکانتم برای همیشه از دسترس خارج شد 🥲
چون اکانتم برای همیشه از دسترس خارج شد 🥲
ناموصا کی پارت بعد رو میزاری 🌚
سلام عالییی بود ❤️😍
خیلی عالی بود مخصوصن این قسمت
باریکلا فرزندم
اوری اورین
فق یکم قسمتای اول گیج کننده بود
ولی در کل عالیه
عااااا راسی مثلن لیدی رو یا کلن مری رو + بزار ادی رو _
چون هر دوشونو ک - میزاری گیج میشیم کدومشونه
خیخی
تنکس بیب
ماچچچچ
مرسیییییی :)))
آره دیگه ، تازه اندکی گیج تر هم خواهد شد . یکم گیج شینم خوبه 😂😂
آها حتما تو قسمتای بعدی اصلاح میکنم با اینکه پریده و دوباره باید بنویسمش . 😒😒😭😭
عالی بود
پارت بعدی رو زود بزار
حتماااا !
پارت بعدی واقعا مفهوم داره
عالیییییی بود وایییی من تا ۱۶ آبان سکده میکنم
واییی منممممممممم !
دارم از شدت ذوق خفه میشممم
آره منم خیلی حال اومدم از اینکه بلخرههههه آدرین هویت باباش رو فهمید تازه مثل اینکه تو همون قسمت کشف هویت میشه
منم خیلی ذوق دارم
من که هر دو دقیقه یک بار میبینم تیزرشو